loading...
دانلود فایل های آموزشی
پایان نامه بازدید : 99 دوشنبه 23 مهر 1397 نظرات (1)

کسب درآمد از سایتای برون سپاری

قرارداد: سرویس دهی با عقد یه قرارداد زور آور حقوقی با مجازاتای مالی و حقوقی. اعمال این مورد با سرویسای داخلی نمی شه.

دسترسی به استعداد: دسترسی به یه استخر بزرگ از استعداد و یه منبع پایدار از مهارت ها، به خاص در علوم و مهندسی.

بقیه دلایل عبارتند از: بهبود کیفیت، امکان رسیدگی قانونی به ایرادات موجود در خدمت یا محصول خریداری شده، دسترسی به تخصصای موجود در بیرون از سازمان و بهبود توانایی واسه تغییر اندازه تولید، کوچیک کردن حجم شرکتها، داشتن قدرت مانور بیشتر درایجاد تغییرات تند در موارد بحران.

بدیای انجام پروژه به روش سنتی

تصور کنین که واسه انجام یه کار ترجمه یه روز صبح از خونه خود بیرون شید

و دیگه حتی امکان تحقیق کردن و اطمینان پیدا کردن

نسبت به این موسسه رو هم دارین.

اشکالات روش سنتی رو این جور بگیم:

  1. محال بودن تحقیق کافی واسه پیدا کردن یه پیمانکار مناسب
  2. محال بودن مقایسه آسون و مساوی پیمانکارها
  3. امنیت مالی پایین اگه پیمانکار به وعده هاش عمل نکنه

کیفیت کارا بالاتر رفته و هزینه ها هم کاهش چشم گیری داشتن.

  1. نبود ایجاد آلودگی و ترافیک و نبود اتلاف وقت
  2. یه پیمانکار و کیفیت کار ایشون فقط با چند کلید

سایت پونیشا 

سایت پارس کدز

پارس فریلنسر

کارویار

راهبری نوشته‌ها

پایان نامه بازدید : 103 دوشنبه 23 مهر 1397 نظرات (0)

پایان نامه ارشد : جایگاه جا و زمان در فقه و حقوق

 

 

«اصل بیستم مقرر می­داره که زن و مرد به طور برابر مورد ساپورت قانون قرار دارن. این جمله به معنی حقوق برابر داشتن یعنی برابری و مساوات نیس. چه به نظر بعضی از فقهاء و متخصصین حقوق اسلامی،  زن و مرد مسلمون از حقوق برابری برخوردار نیستن. پس می­توان بر این باور بود که نویسندگان قانون اساسی بر تساوی حقوق زن و مرد معتقد نبوده به جای «تساوی حقوق » قائل به «موازنه حقوق» بین زن و مرد هستن و بر این اعتقاداند که ضرورتی نداره که هرحقی که مرد از آن برخورداره مثل به زن هم داده شه بلکه باید درعوض هر حقی که مرد داره، حقی هم واسه زن قائل شد مثل اینکه زن نمی­تونه از هم بستر شدن با شوهرش دوری ورزد و رابطه زناشویی در هر زمان جزء حقوق شوهره و در قبال اینجور حقی که به شوهر داده شده باید ایشون نفقه همسرش رو بده و یعنی زن حق نفقه داره و با این ترتیب دو حق در برابرهم قرار می­گیرند که یکی واسه شوهر و دیگری واسه زنه و به این گونه س که تساوی برقرار می­گیرد».[۵]

ساپورت برابر از زن و مرد در برابر قانون وقتی معنی واقعی خود رو می­یابد که قوانین عادی و موضوعه، بی عدالتی­آمیز و ناعادلانه نبوده و زن و مرد رو از حقوقی مساوی برخوردار کرده باشن و وگرنه ساپورت برابر خود یه جور بی عدالتی و ظلم به حساب می­آید،  چون که بین «ساپورت برابر در برابر قانون » با «برخورداری از حقوق برابر در برابر قانون » فرق ظریف و آشکاری هست. مثلا اگه زنی به قتل برسه،  اولیاء دم چه زن و چه مرد حق شکایت از قاتل رو دارن (حق برابر) اما قصاص قاتل به شرط پرداخت نصف دیه قاتل از طرف اولیاء دمه .

 

راهبری نوشته‌ها

پایان نامه بازدید : 111 یکشنبه 22 مهر 1397 نظرات (0)

دانلود پایان نامه ارشد: عملکرد مهاربند کمانش ناپذیر و عملکرد لرزه ای مورد استفاده استاندارد 2800 ایران -پایان نامه مقطع ارشد

پایان نامه بازدید : 127 یکشنبه 16 مهر 1396 نظرات (0)

 

gl/l (1176)

استاد شهریار

مقدمه:

شهريار، شاعرپرآوازه پارسي‌گوي آذري زبان وطنمان در قلمرو ادب و فرهنگ ايران، از چنان اعتبار و خلاقيت شگفت‌انگيز هنري و مرتبه والاي سخن سرايي برخوردار است، كه ناشران مجلدات حاضر نيازي به معرفي آثار وي نمي‌بيند. امروزه در پهن دشت سرزمين ايران، كمتر جايي را مي‌توان يافت كه نام و نشاني از سروده هاي استاد در آن نباشد، و شمار اندكي از مردم با سواد را مي‌توان ديد كه بيتي، قطعه ايي و غزلي از شهريار را بر لوح خاطر نسپرده باشند، و اين نشانه‌هايي است از نفوذ معنوي كلام شاعر بر سراچه دل آشنا و بيگانه. ليكن آنچه در اين ميانه گفتني است،شهريار نيز مانند هر انسان انديشه ورز در راستاي آفرينش هاي هنري خود با افت و خيزهايي روبرو بوده و در گذرگاه حيات خويش فراز و نشيبهاي بسياري را ديده و از پيچ و خمهاي دور و درازي گذشته، تا راه خود را در مسير تكامل و خلق آثار و سروده هاي جاودانه و ماندگار يافته است. شهريار در سالهاي آخر دوران تحصيل در رشته پزشكي به دام عشق نا فرجامي گرفتار مي‌شود و اين ناكامي موهبتي بود الهي، كه آتش درون و سوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژه‌اي كشانيد تا جايي كه از بند علايق رسته و در سلك صاحبدلان در آمد و سروده هايش رنگ و بويي ديگر يافت و شاعر در آغازين دوران جواني به وجهي نيكو از عهده اين آزمون «درد و رنج» بر آمد و پاية هنري اش به سر حد كمال معنوي رسيد. به هر تقدير،‌شهريار شاعري است يكه تاز ميدان توحيد و وادي عرفان و خود با اشاره به سروده‌هاي حافظ مي‌گويد:

«هر چه كردم از دولت قرآن كردم.»

و در اشعاري چون صداي خدا، قيام محمد، مناجات، مولا علي، كاروان كربلا، هدية عيدغدير، اسلام و خدمت اجتماع، جهاد و عقيدت و غيره عمق اعتقادات شهريار را بر آنچه كه خود، به حق گفته، مي‌توان دريافت. لطف سخن شهريار، چيرگي بي نظير او در سرودن شعر به دو زبان دري و آذري شهرت ويژه ايي به اين پير آستان عرفان بخشيده و آوازة شهرتش از فراسوي مرزهاي جغرافيايي ايران به سرزمينهاي ديگر ره گشوده و سخنان دلنشين اش روشني بخش دل شيفتگان معرفت الهي گشته است و همين نكته است كه شهريار را در ميان اقران و شاعران معاصر ايران ممتاز و بي نظير نموده است.

شهريار پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اشعاري چون: تشرف دل و مقام رهبري با جان و دل همنوايي با انقلاب را آغاز كرد، چنانكه خودشان اشاره نمودند:«در سالهاي اخير هيچ گاه از ـ جهاد قلمي ـ باز نايستادم»

و اين هم عناني را نيز بايد در همان ايمان و اعتقاد وي به معارف اسلام و عرفان دانست.

استاد شهریار در یک نگاه

محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار، شاعر ایرانی.

فرزند آقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میر آقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری (شهریور ماه 1286 هجری شمسی) در بازارچه میرزا نصرالله تبریزی واقع در چای‌کنار چشم به جهان گشود. در سال 1328 هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش‌قورشان و خشکناب منتقل نمود. دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومه حیدربابا مولود آن خاطراتست. در سال 1331 هجری قمری پدرش او را برای ادامه تحصیل به تبریز باز آورد و او را در نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نموده و در سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی نیز پرداخته و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نمی کرد که بعدها کتابت قرآن، ثمره همین تجربه می باشد.

در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ می رسید. در بهمن ماه 1299 خورشیدی برای اولین بار به تهران مسافرت کرده، و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصیل می پردازد. شهریار در تهران تخلص بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو رکعت نماز و تفأل از حافظ می‌گیرد.

غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم

روم به شهر خود و شهریار خود باشم (حافظ)

شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق ردیف‌های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا می‌گیرد. او همزمان با تحصیل در دارالفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی می پرداخت و در مسجد سپهسالار در حوزه درس سید حسن مدرس حاضر می شد.

درسال 1303 وارد مدرسه طب می‌شود واز این پس زندگی شور انگیز و پرفراز و نشیب او آغاز می‌شود. در سال 1313 و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. او سپس در سال 1314 به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر می‌رود. شهریار شعر فارسی و ترکی آذربایجانی را با مهارت تمام می سراید و در سال‌های 1329 تا 1330 اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدربابا" در شوروی به 90 درصد زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده است.

در تیر ماه 1331 مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه 1332 به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های شهرزاد و مریم و هادی هستند.

در حدود سال‌های 1346 آغاز به نوشتن قرآن، به خط نسخ نموده که یک ثلث آن را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است. در مدت اقامت در تبریز سهندیه را می‌سراید. در سال 1350 مجدداً به تهران مسافرت نموده و تجلیل‌های متعددی از شهریار به عمل می‌آید. ولی در سال 1354 داغ دیگری از فوت همسر به دلش می نشیند.

در سال 1357 شهریار با حرکت انقلاب همصدا شد. در اردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل باشکوهی از استاد در تبریز به عمل آمد. شهریار به لحاظ اشتهار در سرودن اشعار کم نظیر در مدح امیر مومنان و ائمه اطهار به شاعر اهل بیت شهرت یافته است.

شهریار در سالهای آخر عمر در تهران اقامت داشت. دوست داشت به شیراز برود و در آرامگاه حافظ باشد ولی بعد از این فکر منصرف شد و به تبریز رفت. او آخرین روزهای عمرش در بیمارستان مهر تهران بستری شد و در 27 شهریور ماه 1367 در همان بیمارستان او پس از یک دوره بیماری درگذشت و بنا بر وصیتش او را در مقبرةالشعرا به خاک تبریز سپردند.

حیدر بابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه "حیدربابا" خوانده می‌شود، نام منظومه‌ای است به ترکی آذربایجانی از محمدحسین شهریار.

شهریار در این اثر از دوران کودکی خود در خشکناب، که در پای کوهی به نام حیدربابا قرار دارد یاد می‌کند. او توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست می‌دهد و گاه احساس خود را از اوضاع گذشته و حال بیان می‌کند.

شرح حال استاد:

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگي شهـريار در خلال اشعـارش خوانده مي شود و هـر نوع تـفسير و تعـبـيـري کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگي او نزديک است و حقـيـقـتاً حيف است که آن خاطرات از پـرده رؤيا و افسانه خارج شود. 

گو اينکه اگـر شأن نزول و عـلت پـيـدايش هـر يک از اشعـار شهـريار نوشـته شود در نظر خيلي از مردم ارزش هـر قـطعـه شايد ده برابر بالا برود، ولي با وجود اين دلالت شعـر را نـبايد محـدود کرد.

شهـريار يک عشق اولي آتـشين دارد که خود آن را عشق مجاز ناميده. در اين کوره است که شهـريار گـداخـته و تصـويه مي شود. غالـب غـزلهـاي سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آيـنـد است، يادگـار اين دوره است. اين عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـيـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسي معـشوقه هـم هـست، با يک قوس صعـودي اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفاني و الهـي تـبديل مي شود. ولي به قـول خودش مـدتي اين عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـيـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولي براي او تجـلي کرده و شهـريار هـم با زبان اولي با او صحـبت کرده است. 

بعـد از عـشق اولي، شهـريار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشين به تمام مظاهـر طبـيعـت عـشق مي ورزيده و مي توان گـفت که در اين مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبريزي و صلاح الدين و حسام الدين را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق مي بازد. بـيـشتر هـمين دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـيزهًَ احساسات او واقع مي شوند. از دوستان شهـريار مي تـوان مرحوم شهـيار، مرحوم استاد صبا، استاد نـيما، فـيروزکوهـي، تـفـضـلي، سايه و نگـارنده و چـند نـفر ديگـر را اسم بـرد. 

شرح عـشق طولاني و آتـشين شهـريار در غـزلهـاي ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغاي غـروب و بوي پـيراهـن مشـروح است و زمان سخـتي آن عـشق در قـصيده پـرتـو پـايـنده بـيان شده است و غـزلهـاي يار قـديم، خـمار شـباب، ناله ناکامي، شاهـد پـنداري، شکـرين پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نوميـدي و غـروب نـيـشابور حالات شاعـر را در جـريان مخـتـلف آن عـشق حکـايت مي کـند و غـزلهـا يا اشعـار ديگـري شهـريار در ديوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـيل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـيره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزيز نـشاط مي دهـد.

عـشقهـاي عارفانه شهـريار را مي توان در خلال غـزلهـاي انتـظار، جمع و تـفريق، وحشي شکـار، يوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و ناي شـبان و اشگ مريم، دو مرغ بـهـشتي و غـزلهـاي ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خيلي آثـار ديگـر مشاهـده کرد.  براي آن که سينماي عـشقي شهـريار را تـماشا کـنيد، کافي است که فـيلمهاي عـشقي او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات ديوان بـيابـيد و جلوي نور دقـيق چـشم و روشـني دل بگـذاريـد هـرچـه ملاحـضه کرديد هـمان است که شهـريار مي خواسته است. زبان شعـر شهـريار خـيلي ساده است. 

محـروميت و ناکامي هاي شهـريار در غـزلهـاي گوهـر فروش، ناکامي ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوي شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان شهـريار بـيان شده است و محـتاج به بـيان من نـيست.

خيلي از خاطرات تـلخ و شيروين شهـريار از کودکي تا امروز در هـذيان دل، حيدر بابا، موميايي و افسانهً شب به نـظر مي رسد و با مطالعـه آنهـاخاطرات مزبور مشاهـده مي شود. 

شهـريار روشن بـين است و از اول زندگي به وسيله رویأ هـدايت مي شده است. دو خواب او که در بچـگي و اوايل جـواني ديده، معـروف است و ديگـران هـم نوشته اند.

اولي خوابي است که در سيزده سالگي موقعـي که با قـافله از تـبريز به سوي تهـران حرکت کرده بود، در اولين منزل بـين راه – قـريه باسمنج – ديده است؛ و شرح آن اين است که شهـريار در خواب مي بـيـند که بر روي قـلل کوهـها طبل بزرگي را مي کوبـند و صداي آن طبل در اطراف و جـوانب مي پـيچـد و به قدري صداي آن رعـد آساست که خودش نـيز وحشت مي کـند. اين خواب شهـريار را مي توان به شهـرتي که پـيدا کرده و بعـدها هـم بـيشتر خواهـد شد تعـبـير کرد. 

خواب دوم را شهـريار در 19 سالگـي مي بـيـند، و آن زماني است که عـشق اولي شهـريار دوران آخري خود را طي مي کـند و شرح خواب مجملا آن است که شهـريار مـشاهـده مي کـند در استـخر بهـجت آباد ( قـريه يي واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالي تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقعهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را مي بـيـند که به زير آب مي رود، و شهـريار هـم بدنبال او به زير آب رفـته، هـر چـه جسـتجو مي کـند، اثـري از معـشوقه نمي يابد؛ و در قعـر استخر سنگي به دست شهـريار مي افـتد که چـون روي آب مي آيد ملاحضه مي کـند که آن سنگ، گوهـر درخشاني است که دنـيا را چـون آفتاب روشن مي کند و مي شنود که از اطراف مي گويند گوهـر شب چـراغ را يافته است. اين خواب شهـريار هـم بـدين گـونه تعـبـير شد که معـشوقـه در مـدت نـزديکي از کف شهـريار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـريار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه اي براي شهـريار دست مي دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوي را در نـتـيجه آن تحـول مي يابد.  

شعـر خواندن شهـريار طرز مخصوصي دارد – در موقع خواندن اشعـار قافـيه و ژست و آهـنگ صدا هـمراه موضوعـات تـغـيـير مي کـند و در مـواقـع حسـاس شعـري بغـض گـلوي او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک مي شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـي کـند. 

شهـريار در موقعـي که شعـر مي گـويد به قـدري در تـخـيل و انديشه آن حالت فرو مي رود که از موقعـيت و جا و حال خود بي خـبر مي شود.  شرح زير نمونهً يکي از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است:  

هـنـگـامي که شهـريار با هـيچ کـس معـاشرت نمي کرد و در را به روي آشنا و بـيگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـيلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزي سر زده بر او وارد شدم، ديـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روي سر گـذارده و با حـالـتي آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلي عـليه السلام مـتوسل مي شود. او را تـکاني دادم و پـرسيدم اين چـه حال است که داري؟ شهـريار نفـسي عـميـق کشيده، با اضهـار قـدرداني گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـي نجات دادي. گـفـتم مگـر ديوانه شده اي؟ انسان که در توي اطاق خشک و بي آب و غـرق و خفـه نمي شود. شهـريار کاغـذي را از جـلوي خود برداشتـه به دست من داد.  ديدم اشعـاري سروده است که جـزو افسانهً شب به نام سـنفوني دريا ملاحضه مي کـنـيد. 

شهـريار بجـز الهـام شعـر نمي گويد. اغـلب اتـفاق مي افـتد که مـدتـهـا مي گـذرد، و هـر چـه سعـي مي کـند حتي يک بـيت شعـر هـم نمي تـواند بگـويد.  ولي اتـفاق افـتاده که در يک شب که موهـبت الهـي به او روي آورده، اثـر زيـبا و مفصلي ساخته است. هـمين شاهـکار تخـت جـمشيد، کـه يکي از بزرگـترين آثار شهـريار است و با اينکه در حدود چـهـارصد بـيت شعـر است در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.

شهـريار داراي تـوکـلي غـيرقـابل وصف است، و اين حالت را من در او از بدو آشـنايي ديـده ام.  در آن موقع که بعـلت بحـرانهـاي عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصيلي او بعـلت نارضايتي، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه مي شد که شهـريار خـيلي سخت در مضيقه قرار مي گـرفت. به من مي گـفت که امروز بايد خرج ما برسد و راهي را قـبلا تعـيـيـن مي کرد. در آن راه که مي رفـتـيم، به انـتهـاي آن نرسيده وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً يک يا دو ارباب رجوع مي رسيد.  با آنکه سالهـا است از آن ايام مي گـذرد، هـنوز من در حيرت آن پـيش آمدها هـستم. قابل توجه آن بود که ارباب رجوع براي کارهاي مخـتـلف به شهـريار مـراجـعـه مي کردند که گـاهـي به هـنر و حـرفـهً او هـيچ ارتـباطي نـداشت – شخـصي مراجـعـه مي کرد و براي سنگ قـبر پـدرش شعـري مي خواست يا ديگـري مراجـعـه مي کرد و براي امـر طـبي و عـيادت مـريض از شهـريار استـمداد مي جـست، از اينـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص براي گـرفـتن دعـا بود. 

خـدا شـناسي و معـرفـت شهـريار به خـدا و ديـن در غـزلهـاي جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـديـت، بال هـمت و عـشق، درکـوي حـيرت، قـصيده تـوحـيد ،راز و نـياز و شب و عـلي مـندرج است. 

عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـريار در غـزل عيد خون و قصايد مهـمان شهـريور، آذربايـجان، شـيون شهـريور و بالاخره مثـنوي تخـت جـمشـيد به زبان شعـر بـيان کرده است.  الـبـته با مطالعه اين آثـار به مـيزان وطن پـرستي و ايمان عـميـقـي که شهـريار به آب و خاک ايران و آرزوي تـرقـي و تـعـالي آن دارد پـي بـرده مي شود. 

تـلخ ترين خاطره اي که از شهـريار دارم، مرگ مادرش است که در روز 31 تـيرماه 1331 اتـفاق افـتاد – هـمان روز در اداره به اين جانب مراجعـه کرد و با تاثـر فوق العـاده خـبر شوم را اطلاع داد – به اتـفاق به بـيمارستان هـزار تخـتخوابي مراجـعـه کرده و نعـش مادرش را تحـويل گـرفـته به قـم برده و به خاک سپـرديم.  حـالـتي که از آن مـرگ به شهـريار دست داده در منظومه اي واي مادرم نشان داده مي شود. تا آنجا که مي گويد:

مي آمديم و کـله من گيج و منگ بود

انگـار جـيوه در دل من آب مي کـنند

پـيـچـيده صحـنه هاي زمين و زمان به هـم

خاموش و خوفـناک هـمه مي گـريختـند

مي گـشت آسمان که بـکوبد به مغـز من

دنيا به پـيش چـشم گـنهـکار من سياه

يک ناله ضعـيف هـم از پـي دوان دوان

مي آمد و به گـوش من آهـسته  مي خليـد: 

تـنـهـا شـدي پـسـر! 

شيرين ترين خاطره براي شهـريار اين روزها دست مي دهـد و آن وقـتي است که با دخـتر سه ساله اش شهـرزاد مشغـول و سرگـرم ا ست. 

شهـريار در مقابل بچـه کوچک مخـصوصاً که زيـبا و خوش بـيان باشد، بي اندازه حساس است؛ خوشبختانه شهـرزادش اين روزها همان حالت را دارد که براي شهـريا 51 ساله نعـمت غـير مترقبه اي است، موقعي که شهـرزاد با لهـجـه آذربايجاني شعـر و تصـنيف فارسي مي خواند، شهـريار نمي تواند کـثـرت خوشحالي و شادي خود را مخفي بدارد.

شهـريار نامش سيد محـمـد حسين بهـجـت تـبـريـزي است. در اويل شاعـري (بهـجـت) تخـلص مي کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـيت زير شاهـد از ديوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ( شهـريار ) تعـيـيـن کرد:

که چرخ سکه دولت به نام شهـرياران زد

روم به شهـر خود  و شهـريار خود باشم

و شاعـر ما بهـجت را به شهـريار تـبـديل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد – تاريخ تـولـدش 1285 خورشيدي و نام پـدرش حاجي ميرآقا خشگـنابي است که از سادات خشگـناب (قـريه نزديک قره چـمن) و از وکـلاي مبرز دادگـستـري تـبـريز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با ايمان و کريم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد. 

شهـريار تحـصـيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تـبـريز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصيل کرده است و در چـند مريض خانه هـم مدارج اکسترني و انترني را گـذرانده است ولي د رسال آخر به عـلل عـشقي و ناراحـتي خيال و پـيش آمدهاي ديگر از ادامه تحـصيل محروم شده است و با وجود مجاهـدتهـايي که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـيب و تکـميل اين يک سال تحصيل شد، معـهـذا شهـريار رغـبتي نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتي بـشود؛ چـنـد سالي در اداره ثـبت اسناد نيشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزي تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت مي کند.

شهـرت شهـريار تـقـريـباً بي سابقه است، تمام کشورهاي فارسي زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه يک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را مي سـتايـند. منظومه (حـيـدر بابا) نـه تـنـهـا تا کوره ده هاي آذربايجان، بلکه به ترکـيه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـيه و جـمهـوري آذربايجان چـنـدين بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نيست ترک زباني منظومه حـيـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. 

شهـريار در تـبـريز با يکي از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره اين وصلت دخـتري سه ساله به نام شهـرزاد و دخـتري پـنج ماهـه بـه نام مريم است. 

شهـريار غـير از اين شرح حال ظاهـري که نوشته شد؛ شرح حال مرموز و اسرار آميزي هـم دارد که نويسنده بـيوگـرافي را در امر مشکـلي قـرار مي دهـد.  نگـارنـده در اين مورد ناچار بطور خلاصه و سربـسته نکـاتي از آن احوال را شرح دهـم تا اگـر صلاح و مقـدور شد بعـدها مفـصل بـيان شود:

شهـريار در سالهـاي 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح که توسط مرحوم دکـتر ثـقـفي تـشکـيل مي شد شرکت مي کـرد. شرح آن مجالس سابـقـاً در جرايد و مجلات چاپ شده است؛ شهـريار در آن مجالس کـشفـيات زيادي کرده است و آن کـشـفـيات او را به سير و سلوکاتي مي کـشاند. در سال 1310 به خراسان مي رود و تا سال 1314 در آن صفحات بوده و دنـباله اين افـکار را داشتـه است و در سال 1314 که به تهـران مراجـعـت مي کـند، تا سال 1319 اين افـکار و اعمال را به شدت بـيـشـتـري تعـقـيت مـي کـند؛ تا اينکه در سال 1319 داخل جرگـه فـقـر و درويشي مي شود و سير و سلوک اين مرحـله را به سرعـت طي مي کـند و در اين طريق به قـدري پـيش مي رود که بـر حـسب دسـتور پـير مرشد قـرار مي شود که خـرقـه بگـيرد و جانشين پـير بـشود. تکـليف اين عـمل شهـريار را مـدتي در فـکـر و انديشه عـميـق قـرار مي دهـد و چـنـدين ماه در حال تـرديد و حـيرت سير مي کـند تا اينکه مـتوجه مي شود که پـيـر شدن و احـتمالاً زير و بال جـمع کـثـيري را به گـردن گـرفـتن براي شهـريار که مـنظورش معـرفـت الهـي است و کـشف حقايق است عـملي دشوار و خارج از درخواست و دلخواه اوست.  اينجاست که شهـريار با توسل به ذات احـديت و راز و نيازهاي شبانه و به کشفياتي عـلوي و معـنوي مي رسد و به طوري که خودش مي گـويد پـيش آمدي الهـي او را با روح يکي از اولياء مرتـبط مي کـند و آن مقام مقـدس کليهً مشکلاتي را که شهـريار در راه حقـيقـت و عـرفان داشته حل مي کند و موارد مبهـم و مجـهـول براي او کشف مي شود.  

باري شهـريار پس از درک اين فـيض عـظيم بکـلي تـغـيـير حالت مي دهـد. ديگـر از آن موقع به بعـد پـي بـردن به افـکار و حالات شهـريار براي خويشان و دوستان و آشـنايانش حـتي من مـشکـل شده بود؛ حرفهـايي مي زد که درک آنهـا به طور عـادي مـقـدور نـبود – اعـمال و رفـتار شهـريار هـم به مـوازات گـفـتارش غـير قـابل درک و عـجـيب شده بود. 

شهـريار در سالهاي اخير اقامت در تهـران خـيلي مـيل داشت که به شـيراز بـرود و در جـوار آرامگـاه استاد حافظ باشد و اين خواست خود را در اشعـار (اي شيراز و در بارگـاه سعـدي) منعـکس کرده است ولي بعـدهـا از اين فکر منصرف شد و چون در از اقامت در تهـران هـم خسته شده بود، مردد بود کجا برود؛ تا اينکه يک روز به من گـفت که: " مـمکن است سفري از خالق به خلق داشته باشم " و اين هـم از حرفهـايي بود که از او شـنـيـدم و عـقـلم قـد نـمي داد – تا اين که يک روز بي خـبر از هـمه کـس، حـتي از خانواده اش از تهـران حرکت کرد وخبر او را از تـبريز گـرفـتم. 

بالاخره سيد محـمد حسين شهـريار در 27 شهـريـور 1367 خورشيـدي در بـيـمارستان مهـر تهـران بدرود حيات گـفت و بـنا به وصيـتـش در زادگـاه خود در مقـبرةالشعـرا سرخاب تـبـريـز با شرکت قاطبه مـلت و احـترام کم نظير به خاک سپـرده شد. چه نيک فرمود:   

براي ما شعـرا نـيـست مـردني در کـار      کـه شعـرا را ابـديـت نوشـته اند شعـار

  وي‍‍‍ژگي هاي شخصي او : شهريار شاعري مومن و مسلمان بود . عمق اعتقادات قلبي او از خلال بسياري از اشعارش به خوبي پيداست . از ديگر خصوصيات بارز او رقت و حساسيت فوق العاده فروتني و درويشي هميشگي ، مهمان دوستي . مهمان نوازي دائمي ،‌اخلاص و صميميت وي‍ژه  با دوستان واقعي ، علاقه مفرط به تمامي هنرها بخصوص شعر ، موسيقي و خوشنويسي بود . او خط نسخ و نستعليق بويژه ‍ خط تحرير را به خوبي مي نوشت . در جواني سه تار ميزد و آنطور نيكو مي نواخت كه اشك استاد ابوالحسن صبا را جاري مي كرد و براي ساز خود مي سرود :

نالد به حال زار من امشب سه تار من                  اين مايه تسلي شبهاي تار من

پس از مدتي سه تار را براي هميشه كنار گذاشت .

 

شهريار از سال 1310 تا 1314 در اداره ثبت اسناد نيشابور و مشهد خدمت كرد . در نيشابور به خدمت نقاش بزرگ كمال الملك رسيد و آن مثنوي معروف و زيبا را براي استاد سرود . در مشهد نيز همدم و معاشر استاد فرخ خراساني ، گلشن آزادي ،‌ نويد وديگر شاعران گرانمايه آن خطه پر بركت بود در سال 1315 شمسي به تهران منتقل شد ، مدتي در شهرداري و پيشه و هنر سپس در بانك كشاورزي به كار پرداخت چند سالي در عوالم درويشي سر كرد و سرانجام به زادگاه اصلي خود تبريز بازگشت و تا زمان بازنشتگي در بانك كشاورزي تبريز خدمت كرد . عاقبت پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پر بار و با افتخار ، روح اين شاعر بزرگ در 27 شهريور ماه 1367 به ملكوت اعلي پيوست و جسمش در مقبره الشعراي تبريز كه مدفن بسياري از شعرا و هنرمندان آن ديار ارجمند است به خاك سپرده شد .

او از همان جوانی دارای توانایی سرشاری در شعر بود و به خوبی توانست از این استعداد شعری خود استفاده کند .  هر چند شهریار در کلیه قالبهای شعری کهن شعر سروده است اما بیشترین آثاری که از او باقی مانده ، در قالب غزل است.

 منتقدان و کارشناسان  او را از بزرگترین غزل سرایان عصر خودش می دانند. زبان ساده ، روان و گاه نزدیک به محاوره در آثار او برجستگی خاصی دارد و می توان گفت از دلایل موفقیت او در عرصه شعراست . شیوه شعری او اگر چه به زبان روز جامعه خودش نزدیک است، امااستقبالهای شعریش از حافظ نشان از یک عشق شاعرانه به غزل کهن می دهد .علاقه شدید شهریار به غزلسرای بزرگ فارسی زبان « حافظ» به حدی بود که با زدن تفال به دیوان او تخلص خود را که ابتدا « بهجت» بود به « شهریار» تغییر داد .وخود می گوید « از کودکی با دو کتاب« قرآن» وغزلیات « حافظ» بزرگ شده ام».

 شهریاردر عصری شعر می گوید که نیما شاعر نوگرای ایرانی  در حال  نو آوری است. اما شاعر آذری با تمام احتراماتی که به نیما و نو گرایی او در شعر قایل است، تحت تاثیرشیوه او قرار نمی گیرد. اما تاثیر نیما را می توان در بعضی از اشعار او که در قالبهای مختلف سروده است به خوبی مشاهده کرد .

بکار گیری مناسب و بجای واژه ها ، کاربرد زبان محاوره در شعر را می توان از خصوصیات  بارز شعر او دانست که مخاطبان عام و خاص را با خود همراه می کند .شهریار نه تنها در شعر و زبان فارسی از چهر ه های نامدار به شمار می رود بلکه از بزرگترین شاعران آذری زبان است که منظومه او به این زبان با عنوان « حیدر بابا یه سلام  » به چندین زبان دنیا ترجمه و منتشرشده است .

دیوان اشعاراو در پنج جلد منتشر شده ، که اشعار فارسی و آذری این شاعر توانمند  را در خود جای  داده است .

منظومه " حیدر بابایه سلام " او به ترکی  چنان گل کرد که آوازه آن از مرز های ایران گذشت و خود باب جدیدی را در شعر ترکی گشود .  به پاس قدر دانی از تلاش های استاد فقید در حوزه شعر پارسی و نکوداشت یاد شاعران و ا د یبا ن پارسی گوی  روز27 شهریور به عنوان " روز شعرو ا دب فارسی " برگزیده شده است .

چکیده ای از زندگی و آثار فروغ فرخزاد

فروغ در دیماه سال ۱۳۱۳ در محلۀ امیریۀ تهران پا به عرصۀ وجود نهاد پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور. او فرزند چهارم یک خانوادۀ نه نفری بود

چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا

پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "

در سال ۱۳۲۹ در حالی که ۱٦ سال بیشتر نداشت با نوۀ خالۀ مادرش پرویز شاپور که ۱٥ سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانۀ پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.

می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کند

اولین مجموعۀ شعر او به نام " اسیر " در سال ۱۳۳۱ در سن ۱۷ سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.

با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.

" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "

در سال ۱۳۳۲ با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شود.

حتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال ۱۳۳٤ از شوهرش جدا می شود

قانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ ۱٦ سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید

" وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود

و در تمام شهر

قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند

وقتی که چشم های کودکانۀ عشق مرا

با دستمال تیرۀ قانون می بستند

و از شقیقه های مضطرب آرزوی من

فواره های خون به بیرون می پاشید

چیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری

دریافتم : باید، باید، باید

دیوانه وار دوست بدارم

مجموعه های از کارهای فروغ فرخزاد

دفترهاي شعر

اسير امير كبير 1331

ديوار جاويدان 1336

عصيان امير كبير 1337

تولدي ديگر مرواريد 1342

برگزيده اشعار جيبي 1343

ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد مرواريد 1352

گزينه اشعار مرواريد 1364

در حوزۀ سینما

ـ پیوندفیلم(یک آتش)که در سال ۱۳۴۱ در دوازدهمین جشنوارۀ فیلم های کوتاه و مستند ونیز در ایتالیا شایستۀ دریافت مدال طلا و نشان برنز شد.

ـ بازی در فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران. سفارش موسسۀ ملی کانادا به گلستان فیلم بود.

ـ همکاری در ساختن بخش سوم فیلم ( آب و گرما)

ـ مدیر تهیۀ فیلم مستند ( موج و مرجان و خارا ) به کارگردانی ابراهیم گلستان

ـ مدیر و تهیه و بازی در فیلم نیمه کارۀ ( دریا ) محصول گلستان فیلم

ـ ساختن فیلم مستند ( خانه سیاه است ) از زندگی جذامیان که در زمستان سال ۱۳۴۲ برندۀ جایزۀ بهترین فیلم جشنواره ( اوبرهاوزن ) آلمان شد.

ـ بازی در نمایشنامۀ ( شش شخصیت در جستجوی نویسنده ) اثر لوئیچی پیراندلو در سال

۱۳٤۲

ـ و در سال ۱۳٤٤ از طرف یونسکو فیلمی نیم ساعته و از برناردو برتولوچی فیلمی پانزده دقیقه ای . در رابطه با زندگی فروغ ساخته شد.

دهمین جشنوارۀ فیلم ( اوبرهاوزن ) آلمان جایزۀ بزرگ خود را برای فیلم های مستند به یاد فروغ نام گذاری کرد.

فروغ فرخزاد سرانجام در ۲٤ بهمن سال ۱۳٤٥ به هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و روز ۲٦ بهمن در گورستان ظهیرالدوله هنگامی که برف می بارید به خاک سپرده شد.

" شاید حقیقت آن دو دست جوان بود

آن دو دست جوان

که زیر بارش یکریز برف مدفون شد"

فتح باغ

آن كلاغي كه پريد

از فراز سرما

و فرو رفت در انديشه آشفته ابري ولگرد

و صدايش همچون نيزه كوتاهي پهناي افق را پيمود

خبر ما را با خود خواهد برد به شهر

همه مي دانند

همه مي دانند

كه من و تو از آن روزنه سرد و عبوس

باغ را ديديم

و از آن شاخه بازيگر دور از دست

سيب را چيديم

همه مي ترسند

همه مي ترسند اما من و تو

به چراغ و آب و آينه پيوستيم

و نترسيديم

سخن از پيوند سست دو نام

و هم آعوشي در اوراق كهنه يك دفتر نيست

سخن از گيسوي خوشبخت من است

با شقايقهاي سوخته بوسه تو

و صميميت تن ها مان در طراري و درخشيدن عريانيمان

مثل فلس ماهي ها در آب

نهذن

سخن از زندگدگي نقره اي آولزي است

كه سحرگاهان فواره كوچك ميخواند

مت در آن جنگل سبز سيال است

شبي از خرگوشان وحشي و در آن درياي مضطرب خونسرد

از صدفهاي پر از مرواريد

و در آن كوه غريب فاتح

از عقالان جوان پرسيديم

كه چه بايد كرد

همه مي دانند

همه مي دانند

ما به خواب سرد و ساكت سيمرغان ره يافته ايم

ما حقيقت را در باغچه پيدا كرديم

در نگاه شرم آگين گلي گمنام

و بقا را در يك لحظه نا محدود

كه دو خورشيد به هم خيره شدند

سخن از پچ پچ ترساني در ظامت نيست

سخن از روز است و پنجرههاي باز

و هواي تازه

و اجاقي كه در آن اشيا بيهوده مي سوزند

و زميني كه ز كشي ديگر بارور است

و تولد و تكامل و غرور

سخن از دستان عاشق ما است

كه پلي از پيغلم عطر و نور و نسيم

بر فراز شبها ساخته اند

به چمنزار بيا

به چمنزار بزرگ

و صدايم كن از پشت نفسهاي گل ابريشم

همچنان آهو كه جفتش را

پرده ها از بعضي پنهاني سرشارند

و كبوترهاي معصوم از بلنديهاي برج سپيد خود

به زمين مي نگرند

پروین اعتصامی

رخشنده اعتصامي مشهور به پروين اعتصامي از شاعران بسيار نامي معاصر است.

وي در روز 25 اسفند 1285 خورشيدي در تبريز بدنيا آمد. تحصيلات ادبي و عربي را نزد پدر آموخت و به تحصيلات عاليه خود در دانشگاههاي معتبر ادامه داد. در جشن فارغ التحصيلي خود خطابه زن و تاريخ را ايراد كرد (خرداد سال 1303 خورشيدي) كه بسيار مورد توجه و تشويق واقع گرديد.

پروين همواره به تكميل فنون مختلف نزد پدر خود اشتغال داشت و از آنجا كه اعتصام الملك (پدر وي) از دانشمندان و اديبان نامور بود در راه پرورش استعداد وي، كه از هفت سالگي شروع به سرودن نموده بود، كمك شاياني كرد.

اين شاعره پر احساس در سال 1313 ازدواج كرد ولي اين وصلت ديري نپائيد و منجر به جدايي گرديد.

بعد از آن واقعه تأثيرانگيز پروين مدتي در كتابخانه دانشسراي عالي تهران سمت كتابداري داشت و به كار سرودن اشعاره ناب خود نيز ادامه مي داد.

تا اينكه دست اجل گريبان او را در 34 سالگي گرفت در حالي كه بعد از آن سالها مي توانست عالي ترين پديده هاي ذوقي و فكري انساني را به ادبيات پارسي ارمغان نمايد. بهرحال در شب 16 فروردين سال 1320 خورشيدي به بيماري حصبه در تهران زندگي را بدرود گفت و پيكر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگي بخاك سپردند.

قريحه سرشار و استعداد خارق العاده پروين در شعر همواره موجب حيرت فضلا و دانشمنداني بود كه با پدرش محشور بودند. به همين جهت برخي بر اين گمان بودند كه آن اشعار از او نيست. پروين اعتصامي بي ترديد بزرگترين شاعر زن ايراني است كه در طول تاريخ ادبيات پارسي ظهور نموده است. اشعار وي پيش از آنكه بصورت ديوان منتشر شود در مجله دوم مجله بهار كه به قلم پدر والا گهرش مرحوم يوسف اعتصام الملك انتشار مي يافت چاپ مي شد (1302 ـ 1300 خورشيدي) ديوان اشعار پروين اعتصامي كه شامل 6500 بيت از قصيده و مثنوي و قطعه است تاكنون چندين بار به چاپ رسيده است.

مقدمه ديوان به قلم شادروان استاد محمد تقي ملك الشعراي بهار است كه پيرامون سبك اشعار پروين و ويژگيهاي اشعار او نوشته است.

عمر پروين بسيار كوتاه بود، كمتر زني از ميان سخنگويان اقبالي همچون پروين داشت كه در دوراني اين چنين كوتاه شهرتي فراگير داشته باشد.

پنجاه سال و اندي است كه از درگذشت اين شاعره بنام مي گذرد و همگان اشعار پروين را مي خوانند و وي را ستايش مي كنند و بسياري از ابيات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاري گشته است.

شعر پروين شيوا، ساده و دلنشين است. مضمونهاي متنوع پروين به باغ پرگياهي مانند است كه به راستي روح را نوازش مي دهد. اخلاق و همه تعابير و مفاهيم زيبا و عادلانه آن چون اختري تابناك بر ديوان پروين مي درخشد چنانكه استاد بهار در مورد اشعار وي مي فرمايند در پروين در قصايد خود پس از بيانات حكيمانه و عارفانه روح انسان را به سوي سعي و عمل اميد، حيات، اغتنام وقت، كسب كمال، همت، اقدام نيكبختي و فضيلت سوق مي دهد. سرانجام آنكه او ديوان خوبي و پاكي است.

شعر زیر از زبان پروين براي سنگ مزارش سروده شده است:

اينكه خاك سيهش بالين است اختر چرخ ادب پروين است

گرچه جز تلخي از ايام نديد هرچه خواهي سخنش شيرين است

صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و ياسين است

دوستان به كه ز وي ياد كنيد دل بي دوست دلي غمگين است

خاك در ديده بسي جان فرساست سنگ برسينه، بسي سنگين است

بينيد اين بستر و عبرت گيرد هركه را چشم حقيقت بين است

هر كه باشي و ز هرجا برسي آخرين منزل هستي اين است

آدمي هرچه توانگر باشد چو بدين نقطه رسد مسكين است

اندر آنجا كه قضا حمله كند چاره تسليم و ادب تمكين است

زادن و كشتن و پنهان كردن دهر را رسم و ره ديرين است

خرم آن كس كه در اين محنت گاه خاطري را سبب تسكين است.

پروین و حقوق زنان

با آن که نوشته‌اند «پروين» دختري کمرو و خجالتي بوده‌است، او به «آزادي نسوان» از دل و جان اعتقاد داشته و سالها پيش از آن که به فرمان «رضاشاه» در 17 ديماه 1314، کشف حجاب در ايران عملي گردد، او در خردادماه 1303 خورشيدي در خطابه‌اي با عنوان «زن و تاريخ» در روز جشن فارغ‌التحصيلي خود در مدرسه‌ي «اُناثيه‌ي آمريکايي تهران»، از ستمي که در طي قرون و اعصار، در شرق و غرب به زنان روا داشته‌اند‌، سخن گفت و در ضمن تصريح نمود که:

«سرانجام زن پس از قرن‌ها درماندگي، حق فکري و ادبي خود را به دست آورد و به مرکز حقيقي خود نزديک شد… در اين عصر، مفهوم عالي «زن» و «مادر» معلوم شد و معني روحبخش اين دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است، پديدار گشت. اين که بيان کرديم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنيت و صنعت، رايت فيروزي افراشته و اصلاح حقيقي بر اساس فهم و درک تکيه کرده… آن‌جا که دختران و پسران، بي‌تفاوت جنسيت، از تربيتهاي بدني و عقلي و ادبي بهره‌مند مي‌شوند… آري آن‌چه گفتيم در اين مملکت‌هاي خوشبخت وقوع يافت. عالم نسوان نيز در اثر همت و اقدام، به مدارج ترقي صعود نمود. اما در مشرق که مطلع شرايع و مصدر مدنيت علام بود… کار بر اين نهج نمي‌گذشت. اخيراٌ کاروان نيک‌بختي از اين منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت اين مرز و بوم، روي برتافت…. درطي اين ايام، روزگار زنان مشرق زمين، همه‌جا تاريک و اندوه‌خيز، همه‌جا آکنده به رنج و مشقت، همه‌جا پر از اسارت و مذلت بود… مدتهاست که آسايي از خواب گران يأس و حرمان برخاسته مي‌خواهد، آب رفته را به جوي بازآرد. اگرچه براي معالجه‌ي اين مرض اجتماعي بسيار سخن‌ها گفته و کتابها نوشته‌اند، اما داروي بيماري مزمن شرق، منحصر به تربيت و تعليم است. تربيت و تعليم حقيقي که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده‌ي معرفت مستفيد نمايد.

ايران، وطن عزيز ما که مفاخر و مآثر عظيمه‌ي آن زينت‌افزاي تاريخ جهان است، ايران که تمدن قديميش اروپاي امروز را رهين منت و مديون نعمت خويش دارد، ايران با عظمت و قوتي که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شدايد شرق، سهم وافر برده، اکنون به دنبال گم‌شده‌ي خود مي‌دود و به ديدار شاهد‌ نيکبختي مي‌شتابد… اميدواريم به همت دانشمندان و متفکرين، روح فضيلت در ملت ايجاد شود و با تربيت نسوان اصلاحات مهمه‌ي اجتماعي در ايران فراهم گردد. در اين صورت، بناي تربيت حقيقي استوار خواهد شد و فرشته‌ي اقبال در فضاي مملکت سيروس و داريوش، بال‌گشايي خواهد کرد».

«پروین اعتصامی» در همین جلسه، شعر «نهال آرزو» را که برای جشن فارغ‌التحصیلی کلاس خود سروده بود، خواند. شعری که همان دختر شرمگین و آرام و کمرو در آن، فریاد برآورده‌ که«از چه نسوان از حقوق خویشتن بی‌بهره‌اند»:

نهــــــــــال آرزو

اي نهـــــــــال آرزو، خـــــوش ‌زي کـــــه بار آورده‌اي

غنچــــــه بي‌باد صبا، گــــــل بي ‌بهــــــــار آورده‌اي

باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمي ‌ست

زين همــــايون ميوه، کز هــــــــر شاخسار آورده‌اي

شـــاخ و برگت نيکنـــامي، بيخ و بارت سعي و علم

اين هنـــــــر‌ها، جملـــــــه از آمــــــــــوزگار آورده‌اي

خــــرم آن کـــــاو وقت حاصل ارمغاني از تـــــو بــرد

برگ دولت، زاد هستي تــــــــوش کــــــــار آورده‌اي

***غنچه‌‌اي زين شاخه، ما را زيب دست و دامن است

همتي اي خواهـــران، تا فــــرصت کوشـيـدن است

پستي نسوان ايــــران، جمـــــله از بي‌دانشي‌ست

مــــــرد يا زن، بــرتـــــــري و رتبت از دانستن است

زين چـراغ معرفت کامــــروز اندر دست مـــــــاست

شاهـــــراه سعي اقليـــــم سعادت، روشن است

بـــــه کـه هـــــــر دختــــــــر بداند قدر علم آموختن

تا نگويد کس پســر هوشيار‌ و دختـــــر کودن است

***زن ز تحصيل هنـــــــــر شد شهره در هـر کشوري

بــــرنکرد از ما کسي زين خوابِ بيـــــــداري سري

از چــــه نسوان از حقوق خويشتن بي‌ بهـــــــره‌اند

نام اين قـــوم از چـــه، دور افتاده از هــــر دفتـــري

دامـــن مــــــادر، نخست آموزگـــــار کــــودک است

طفـــــل دانشور، کجــــــا پـــرورده نادان مــــــادري

با چنين درمــــــاندگي، از مـــــاه و پروين بگـــذريم

گــــر که مــــا را باشد از فضل و ادب بال و پــــري

ناگفته نماند که سرودن شعر «نهال آرزو» در آن سال‌ها، آن‌چنان با جوّ حاکم بر جامعه‌ي ايران ناسازگار بوده‌است که «اعتصام‌الملک»، پدر «پروين»، در سال 1314 و پيش از کشف حجاب، از آوردن اين شعر در چاپ اول ديوان «پروين» خودداري کرده‌است تا غوغاي آخوند‌ها و عوام را عليه خود و دخترش بر نيانگيزد.

بديهي است دختري که در مدرسه‌ي آمريکايي تهران تحصيل کرده و با فرهنگ و اوضاع اجتماعي اروپا و آمريکا آشناست، وقتي در 17 دي 1314 خبر کشف حجاب و آزادي زنان را مي‌شنود، آن را از سر اعتقاد تأييد مي‌کند و بدين مناسبت قصيده‌اي در 26 بيت با عنوان «گنج عفت» مي‌سرايد و اقدام «رضاشاه» را در سه بيت پايان آن – به صورت بسيار معقولي- مورد ستايش قرار مي‌دهد:

« خسروا، دست تـــواناي تو آسان کــرد کــــــــار

ور نه در اين کـــــار سخت، اميــــــد آساني نبود

شه نمي‌شد گر در اين گمگشته کشتي ناخداي

ســـــاحلي پيـــدا از اين درياي طوفاني نبــــــود…»

«پروين اعتصامي» و «رضاشاه»

هر کسي از ظن خود شد يار من

آنچه که حذف سه بيت پايان قصيده‌ي «گنج عفت» را تأييد مي‌کند که مربوط به حوادث سياسي ايران در آن سال‌ها بوده، آن است که «ابوالفتح اعتصامي» در تاريخچه‌ي زندگاني «پروين» به دو موضوع در مخالفت خواهرش با دربار پهلوي و حکومت رضاشاه تصريح کرده‌است. البته بي‌ارائه‌ي هرگونه سندي و لابد به عنوان اطلاع شخصي و خانوادگي(در حالي که بعد خواهيم ديد که حداقل مورد اول آن اطلاع شخصي وي نبوده‌است:

الف: « پس از اتمام دوره‌ي مدرسه‌ي آمريکايي[در سال 1303] چندي در همان‌جا تدريس کرد. در همان اوان ، پيشنهاد ورود به دربار به او داده شد و نپذيرفت».

يعني «پروين» هيجده- نوزده ساله‌‌‌‌‌ي ديپلمه‌ي دبيرستان که تا آن زمان فقط دوازذه قطعه از اشعارش در مجله‌ي «بهار»، متعلق به پدرش «يوسف اعتصام‌الملک» چاپ شده‌ بود و دو قطعه از اشعارش نيز در «منتخبات آثار» از «محمد ضياء هشترودي، چاپ 1342 قمري»، به چنين اقدام حادي عليه «رضاشاه» مبادرت ورزيده‌است.

ب: «در 1315 وزارت معارف ايران، نشان درجه‌ي 3 علمي براي «پروين» فرستاد. «پروين» هرگز آن نشان را استعمال نکرد». سي سال بعد «ابوالفتح اعتصامي» قسمت آخير اين عبارت را به اين صورت تغيير داده‌است، تا نشان بدهد که «پروين» حتي رو در روي رضاشاه نيز ايستاده‌ بوده‌است: «درسال 1315… فرستاد. پروين با اين پيام که شايسته‌تر از من بسيارند، نشان را پس فرستاد»!

اظهار نظر صريح «ابوالفتح اعتصامي» در باره‌ي اين دو موضوع، سخت مورد پسند برخي از مخالفان رضاشاه قرار گرفته‌است و هر يک از آنان با نقل آن در نوشته‌هاي خود و افزودن پيرايه‌هايي بدان، براي اثبات نظريات خود کوشيده‌اند از«پروين اعتصامي» کم و بيش بانويي مخالف جدي رضاشاه معرفي کنند که ذيلاً از آنان نام برده مي‌شود.

الف _ «جامعه‌ي سوسياليست‌هاي ايراني در اروپا» در سال 1350 نوشته‌اند:

آقاي ابوالفتح اعتصامي (برادرش) در باره‌ي او مي‌گويد: «در 1304، پيشنهاد ورود به دربار را رد کرد. در 1315 وزارت فرهنگ پس از انتشار اولين طبع ديوان «پروين» و غوغايي که اين ديوان برپاکرد، يک نشان درجه‌ي سه علمي براي او فرستاد. اين نشان هرگز مورد توجه شاعر قرار نگرفت و يک‌بار هم آن را بر سينه‌ي پر معرفت خود نياويخت(ص 17).

«زمان پروين، زمان دلهره و بهت است. عصري‌ست که خودکامگي، دروغزني، هوچيگري و جهل جاي همه چيز را در ايران گرفته‌است…»(ص2)

«با مسخره‌بازي مجلس موسسان همه چيز تغيير شکل و ماهيت مي‌دهد…ديکتاتوري با تمام مظاهرش برسرمردم بينوا و بهت‌زده، سايه‌اي هولناک افکنده‌است. دستگاه پليسي، جايگاه رفيع مشروطه را غصب کرده‌…صاحبان عقيده‌ي برابري و برادري را در سرداب‌ها جاي مي‌دهند، محاکمات دستوري و شرم‌آور يکي جانشين ديگري مي‌شود…در همه جا سنگ‌ها را بسته و سگ‌ها را گشوده‌اند… پروين در اين زمان و مکان دست به سلاح صوفيان مي‌زند… و اما سلاح صوفي که با پر عشق به خدا رسيدن است،برّايي خود رادر عصر پروين از دست داده. بشر زمان او روي دروازه‌ي جنگ دوم جهاني و مصيبت اتم هيروشيماست… و از پروين متصوف شاعرٍ«اي رنجبر» روز را در ايران بيرون مي‌آورد… ديو استبداد با همان سياه‌ذلي و تباه‌خواهي بر سرزمين ايرانشهر فرمانرواست. اهورامزدا به طلسم خواب‌آور اهريمن گرفتار است…» (ص 3).

«پروين ما مبتلاي درد اسلاف خود است. در قفس تنگ روز و روزگار…با دندان و ناخن ميله‌هاي قفس را سوهان مي‌زند…» (ص 8)

«پروين انساني رحيم و طاغي‌ست. در مقابل مقرراتي که به اسم دين و قانون بر آدم تحميل شده‌است، طغيان مي‌کند…» (ص 10). «زور و ظلمي که هواي تنفس را سنگين و مسموم ساخته‌است، از لابه لاي گفتارش بيرون مي‌ريزد…» (ص 12(

سوسياليست‌ها در باره‌ي مجالس يادبودي که براي «پروين» برگزار شده‌است نيز نوشته‌اند:

… مرحومه «صديق دولت‌آبادي» مي‌نويسد: «…وقتي از مقام وزارت فرهنگ خواهش کردم اجازه بدهند مجلس يادبودي در کانون [بانوان] گرفته شود فرمودند:…مناسب نيست که مجالس حزن‌انگيز در آن برقرار گردد» (ص 17).

ولي «صديقه دولت‌آبادي نوشته‌است:

«من در خصوص پروين اعتصامي حرفي نزدم ولي راجع به «سراج‌النساء» از مقام وزارت خواهش کردم اجازه بدهند مجلس يادبودي گرفته شود… فرمودند…مناسب نيست که مجالس حزن‌انگيز در آن برقرار گردد…» (مجموعه مقالات و قطعات…تهران1323، ص 62-62).

و از همه شگفت‌انگيزتز آن است که سوسياليست‌هاي ايراني مقيم اروپا در سي‌سال پيش کشف کرده‌بودند که ناصر‌خسرو «… يکي از صوفيان سربلند و دانشمند ايراني‌ست و در بين صوفيان به مقام امامت رسيد و از شيعيان هفت امامي‌است…».

ظاهراً اين نخستين باري نيست که ناصرخسرو، شاعر نامدار و متعصب اسماعيلي مذهب و حجت جزيره‌ي خراسان، و مأمور از سوي المستنصر‌بالله، خليفه‌ي فاطمي مصر براي تبليغ در خراسان،«صوفي» خوانده شده و در بين صوفيان به مقام «امامت» نيز رسيده‌است!

ب _ منوچهر مظفريان که ديوان پروين اعتصامي را در سال 1362 چاپ کرده‌است، در باره‌ي موضوع مورد بحث نوشته‌است:

«اين شاعر آزاده پيشنهاد ورود به دربار را با بلند‌نظري نپذيرفت و مدال وزارت مغارف ايران را رد کرد.»

ج _ کريم عسکري ترزني متخلص به «شهيد»، در کتاب «پروين اعتصامي بزرگترين شاعره‌ي پارسي زبان»، چاپ1346 در اين موضوع سنگ تمام گذاشته‌است:

«هنگامي که در سال 1304 پيشنهاد ورود به دربار کثيف پهلوي به او [پروين] داده مي‌شود تا پست سرپرستي وزارت معارف آن زمان را بر عهده گيرد، با بلند‌نظري و دور‌انديشي آن پيشنهاد را رد گرده و تن به اين عمل ننگين نمي‌دهد و اين حاکي از بزرگواري و اصالت اوست.»

د _ محمد‌جواد شريعت در کتاب «پروين، ستاره‌ي آسمان ادب ايران» چاپ 1366 نوشته‌است:

«در سال 1315 وزارت معارف ايران نشان درجه‌ي سه علمي، براي پروين فرستاد و پروين با اين پيام که شايسته‌تر از من بسيارند، نشان را پس فرستاد.»

ه _ استاد حشمت مويد در مقاله‌ي «جايگاه پروين اعتصامي در شعر فارسي» نيز نوشته‌است:

«چنان‌که مي‌دانيم، وي دعوت دربار را براي معلمي ملکه‌ي پهلوي نپذيرفت و اين صداقت بسيار کمياب اخلاقي را داشت که هرگز فريفته‌ي جاذبه‌ي مقام‌هاي پُر‌سود ومجللي که به آساني بدان دسترسي داشت، نگشت». «وي نه تنهادعوت دربار را براي معلمي ملکه‌ي دربار پهلوي نپذيرفت و همچنين از قبول نشان درجه‌ي سوم افتخار وزارت معارف امتناع ورزيد که اين هردو را ممکن است ناشي از مخالفت وي با رژيم حکومت زور شمرد». «وي از نابسامانيهاي سياسي و مصائب اجتماعي ايران دقيقاً آگاه بوده و با شهامتي بيش از هر شاعر ديگر زمان خود از فساد دستگاه زورمندان و جور و آز پادشاه انتقاد کرده‌است…»

وي در اين موضوع، علاوه بر «ابوالفتح اعتصامي»، کتابThe new persia نوشته‌ي Vincent Sheean را نيز به عنوان مرجع خود ذکر مي‌کند. حشمت مويد البته اين موضوع را تصريح کرده‌است که:

«…نبايد همه‌ي اشعاري را که پروين در شکايت از بيداد پادشاهان گفته‌است معطوف به رضاشاه دانست. از جمله همين شعر «اشک يتيم» در صفر 1340 هجري قمري برابر با اکتبر 1921ميلادي. يعني فقط چند ماهي پس از کودتاي سوم اسفند 1299/ فوريه 1921 و پنج سال پيش از جلوس رضاشاه بر تخت سلطنت، سروده شده‌است.»

و – «حميد دباشي»، پروين را «يکي از معماران طراز اول تاريخ انديشه‌هاي اجتماعي و سياسي ايران مي‌داند:

مي‌دانيم که پيشنهاد رضاشاه را براي ورود به دربار و تدريس ملکه و وليعهد وقت نپذيرفت. مي‌گويند که پروين گفته‌است که: «من هرگز نمي‌توانم به آن دربار قدم بگذارم» همچنان که پروين از قبول اين افتخار[مدال

 


پایان نامه بازدید : 129 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

 

چکیده

بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت بیش از 80 میلیون زوج نابارور در سراسر جهان وجود دارد یعنی چیزی در حدود 10-15 درصد از زوجین درجهان با مشکل ناباروری مواجه هستند. با این حال، استفاده نابجا از فناوری تلقیح مصنوعی و از جمله اهدای جنین ممکن است همانند استفاده نابجا از سلاح و انرژی هسته ای برای زندگی بشر و جامعه خطرناک و زیان بار باشد. همین پیشرفت علمی اگر شتاب زده و بدون برنامه ریزی و خارج از چارچوب قانون و مقررات مورد بهره برداری قرار گیرد می تواند دستاویزی برای سوءاستفاده کنندگان جهت ایجاد بازارهای سیاه خرید و فروش گامت و جنین و تخلفاتی از این قبیل، قرار گیرد.اما علیرغم تمامی نگرانی های موجود در مورد استفاده از گامت و یا جنین اهدایی دیگران و آثار و پیامدهای متعدد آن، به محض اینکه زمینه استفاده از این فناوری فراهم شد، خیل عظیمی از قشر نابارور برای درمان خود به سمت بهره برداری از آن روی آوردند. زیرا ناباروری بر مردان و زنان نابارور و حتی خانواده آنها تاثیر منفی گذاشته و افراد نابارور را در معرض انواع مشکلات روحی- روانی قرار می دهد. علت این مساله آن است که نگرانی از ناباروری و عقیم ماندن استرس و اضطراب های شدیدی در افراد نابارور ایجاد می کند که آنان را با آشفتگی های هیجانی و عاطفی مواجه ساخته و به سمت استفاده از گامت و جنین اهدایی دیگران و به جان خریدن آثار و عواقب روحی- روانی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی آن سوق می دهد.

واژگان کلیدی:رحم،اجاره،عقد،مشروعیت،فقه،حقوق.

 

مقدمه

گروهی از بانوان به صورت اولیه یا ثانویه رحم ندارند ، مثلا برخی از بانوان به صورت مادرزادی رحم ندارند و گروهی نیز به علت وجود تومورهای مختلف از جمله فیبروم یا سرطان رحم خود را از دست داده‌اند که این گروه‌ها زوجین نابارور نیازمند به رحم جایگزین را تشکیل می‌دهند.علاوه بر این افراد برخی از بانوان با وجود داشتن قدرت باروری و داشتن تخمک، به علت بیماری جسمانی شدید ازو یا بیماری های زمینه ای قبیل بیماری های قلبی، دیابت یا ام اس از بارداری منع می شوند ، گروهی دیگر نیز وجود دارند که دچار سقط های مکرر بوده‌اند یا به دنبال درمان های متعدد نازایی دیگر توانایی حمل جنین را ندارند ، این افراد نیز می توانند از طریق رحم جایگزین صاحب فرزند شوند چون اسپرم و تخمک وجود دارد و فرزند خود مادر و پدر است.در این روش از خانم دیگری که از سلامتی حمل جنین برخوردار است و موقعیت سیکل حاملگی در او با زوجه ای که مشکل رحمی دارد ، هماهنگ شده برای حمل جنین و گذراندن دوران بارداری استفاده می شود.در این روش سلول های جنسی یعنی تخمک از زوجه و اسپرم از همسر او گرفته می شود و در بخش جنین شناسی از تلقیح آنها جنینی بدست می‌آید، سپس جنین تهیه شده به رحم مادر جایگزین منتقل می شود به این شرط که وقتی مدت بارداری تمام شد ، مادر جایگزین نوزاد را به صاحبان اصلی نطفه یعنی به والدین کودک برگرداند.همه امکانات لازم برای کاربرد روش رحم جایگزین در کشور وجود دارد و از جنبه پزشکی نیز شرایط برای اجرای این روش فراهم است.

اما ممکن است برخی مادران تصورکنند که به دلایل مختلفی از جمله زیبایی و کار ازروش رحم جایگزین استفاده کنند این اقدام در برخی از کشورها موجب منع استفاده کلی از رحم جایگزین شده و مجورزهای شرعی استفاده از این روش در کشور ما نیز محدود به داشتن اندیکاسیون های درمانی است و نه به دلایل احساس نیاز و چنین چیزی امکان انجام ندارد سوء استفاده از انسان و تصور کالا نمودن و تجاری به این روشهای درمانی نهایتاً موجب توقف استفاده مجاز از این روش ها به دلایل انسانی و اجتماعی می شود همچنانکه در بسیاری از کشورها چنین چیزی اتفاق افتاده است ما معتقدیم وقتی زنی زحمت زیادی را برای تحمل دوران بارداری به منظور استحکام پایه های خانواده ای دیگر که بدون کمک او صاحب فرزند نمی شوند، می پذیرد ، چگونه می توان بر آن قیمتی گذاشت و نگاه تجاری به این روش از انسان دوستی به دور است. استفاده از این روش و در این محدوده ذکر شده به فتوای اکثریت علما مجاز است و رحم جایگزین به هیچ بهانه ای نمی تواند از پس دادن کودک پس از وضع حمل خودداری کرده و همچنین منعی بر دریافت وجهی و هدیه ای به ازای این تحمل زحمت ندیده اند.

تعداد کسانی که می‌خواهند از رحم جایگزین استفاده کنند، به تناسب کسانی که نیازمند استفاده از روش های کمک باروری برای داشتن فرزند هستند خیلی بالا نیست اما مباحث حقوقی جدی در ارتباط با قرارو قراردادی که بین زوجین و رحم جایگزین گذاشته می‌شود مطرح است. اما در نهایت مشکلی که هنوز برطرف نشده است همانطور که اشاره شد اخذ شناسنامه برای متولدین این روش است چون در قانون و بیمارستان مادر کسی را می دانند که نوزاد را به دنیا آورده است.

 

 

1-بیان مساله

داشتن فرزند آرزوي هر زوجي مي باشد و اين ميل از ابتداي خلقت آدم تا به امروز و آينده وجود داشته و خواهد داشت، لیکن همواره گروهي از خانواده ها به دلايل پزشکي از نعمت داشتن فرزند محروم اند به گونه اي که حدود 10 الي 15 درصد از زوجها نابارورند وبه اين علت همواره درجستجوي روشهاي مختلفي براي حل مشکلات ناباروري خود بوده اند، از نذر و نياز و دعا تا توسل به انواع درمانهاي پزشکي و يا حتي پذيرش فرزند خوانده، لیکن درموارد بسياري وجود چنين مشکلي در زوجين نابارور سبب جدايي آنان مي گردد. امروزه با پيشرفت چشم گير علم پزشکي، روشهاي نوين بسياري براي حل مشکل نازايي ارائه شده است از جمله در مواردي که علت نازايي مربوط به خانم مي شود و درمان وي با روش هاي دارويي يا جراحي امکان پذير نباشد، مي توان از زن ديگري براي اخذ تخمک يا پذيرش حاملگي استفاده نمود که بدين روش رحم اجاره اي يا جايگزين مي گويند. اولين بار در 25 ژوئيه سال 1978 دو پژوهشگر به نام هاي پاتريک استپتو و رابرت ادوار، دختري به نام لوئيس براون را به روش تلقيح خارج رحمي (IVF) و کاشت جنين در رحم مادرش به عنوان اولين نوزاد آزمايشگاهي به دنيا آوردند ودرسال 1985 اوتيان و همکارانش اولين مورد تولد به روش رحم جايگزين را گزارش کردند، البته پاتريک استپتو و رابرت ادوار و پس از کشمکش هاي بسيار، نخستين کساني بودند که اولين قرارداد رحم جايگزين را در اروپا منعقد نمودند و نوزاد مربوطه درسال 1989 به دنيا آمد..

تعاريفي براي استفاد ه از رحم جايگزين و به بياني ديگر «جانشيني در بارداري» ارائه شده است ، براي مثال، برخي آن را چنين تعريف كرده اند:

تعاريف بيان شده در اين باره بسيار سودمند و تبيين كنندة عناصري از اين موضوع است، اما به دور از ايراد نيست؛ بر اي مثال، تعريف فوق مانع نيست ؛ چراكه بارداري مادر جانشين با تخمك خويش را نيز دربر دارد، حال آنكه اگر زني با تخمك و رحم خود بارور شود، بدون هيچ اختلافي ، مادر اصلي به شمار مي آيد؛ بنابراين، اطلاق مادر جانشين بر چنين زني و همچنين اطلاق رحم جايگزين بر اين رحم صادق نيست و ديگر آنكه به جاي بررسي موضوع استفاده از رحم جايگزين بايد موضوع هبه يا فروش تخمك يا فرزند از سوي مادر نسبي را طرح و بررسي كرد. همچنين اين تعريف به استفاده از روشهاي باروري كمكي كه داراي احكام خا ّصي است، اشاره اي ندارد.

استفاده از این روش محدود به زنان فاقد رحم نیست و در موارد متعددی کاربرد دارد. ابهام در ماهیت قرارداد رحم جایگزین یکی از موانع اجرای این قرارداد است؛ در نتیجه تشخیص ماهیت این قرارداد دارای اهمیت زاید الوصفی است. این پدیده مانند هر امر نوظهور دیگری که در جامعه حادث می شود توجه و تدقیق علوم مختلف از جمله فقه و حقوق را به خود جلب نموده است. در مورد ماهیت این قرارداد هیچ نص قانونی وجود ندارد، فلذا برای تعیین ماهیت این قرارداد باید به اصول کلی حقوقی و منابع فقهی در شناسایی نوع و ماهیت اعمال حقوقی مراجعه کرد. قرارداد رحم جایگزین مشتمل بر سه طرف است، مرد و زنی که به عنوان زوجین نابارور مادر جانشین را به خدمت گرفته اند، و مادرِ جانشین که تراضی می کند تا از طریق باروری طبی و با جنین زوجین حامله شود. به طور معمول مادر جانشین در قبال مبلغی پول می پذیرد تا جنین را حمل نموده و بعد از زایمان به زوجین تحویل دهد. زوجین نابارور توافق می کنند تا علاوه بر مخارج پزشکی و امثال ذلک مبلغی را به مادر جانشین تأدیه نمایند.

در خصوص ماهیت قرارداد رحم جایگزین اختلاف نظر کثیری وجود دارد. بعضی معتقدند که این قرارداد نوعی قرارداد اجارة شخص یا قرارداد کار است. بعضی از حقوق دانان این قرارداد را ماهیتاً یک قرارداد خصوصی موضوع م. 11 ق.م می دانند و در نهایت گروهی اعتقاد دارند که بر اساس اصل آزادی قراردادی، اشخاص آزادند تا هر یک از قالب های حقوقی اعم از عقود معین یا نامعین را برای موضوع جانشینی در بارداری انتخاب کنند.در این پژوهش به بررسی احکام و نظریه های فقهی و حقوقی د رخصوص رحم اجاره ای  پرداخته خواهد شد.

يکي از شيوهاي نويي که در درمان ناباروري به کار مي رود استفاده از رحم زن ديگري است که به آن رحم جايگزين يا رحم اجاره اي گفته مي شود که ممکن است در مقابل دريافت وجه انجام شود و يا آن که صرفاً با انگيزهاي انسان دوستانه صورت پذيرد. با توجه به آن که در قوانين ما اشاره ايي به اين قرارداد نشده است، در اصل در قالب قراردادهاي خصوصي موضوع ماده 10 قانون مدني قرار خواهد گرفت لیکن به جهت اهميت موضوع آن صرفاً تحت حاکميت اراده ي دو طرف قرارداد نبوده و ناگزیر در موارد بسياري در آن که مرتبط با اخلاق حسنه و نظم عمومي جامعه است، نيازمند حضور و برخورد قانون خواهد بود. اين قرارداد به مانند هر عقد ديگري داراي آثاري مي باشد که عبارتند از: بحث تعيين نسب، محرميت، حضانت، رضاع، ارث و غيره؛ که موضوعات مرتبط با قرارداد رحم جايگزين و حتي مشروعيت و صحت آن مورد اختلاف نظر فقها و حتي حقوقدانان مي باشد که وجود اين تفاوت آراء از سويي و عدم وجود نص صريح و مدون قانوني پيرامون اين موضوع از سويي ديگر، ضرورت بررسي ابعاد مختلف اين موضوع توسط علما و انديشمندان اسلامي و صاحب نظران حقوقي و به تبع آنها مداخله قانونگذار به جهت تصويب قوانين مربوطه را به روشني اثبات مي نمايد.

مهدوی کنی و همکاران (1392)، بررسی احکام فقهی- حقوقی کودکان متولدشده از رحم جایگزین پرداختند. نتایج حاکی از آن بود درحالت جانشینی دربارداري اگر مادرحکمی یعنی زن صاحب تخمک را مادر قانونی طفل بدانیم، بااستفاده از ملاك قرابت رضاعی در اسلام میتوان حکم ممنوعیت نکاح را بین صاحب رحم(مادر جانشین) و طفل به دنیا آمده محقق دانست.. استفاده از ملاك قرابت رضاعی در اسلام میتوان حکم ممنوعیت نکاح را بین صاحب رحم(مادر جانشین) و طفل به دنیا آمده محقق دانست . « قرابت مادر جانشینی » ، این قرابت را که از نظر ممنوعیت نکاح در حکم قرابت رضاعی است آثار قرابت مادر جانشینی و رابطه ي اطفال متولدشده از طریق باروري جانشینی یک مادر جانشینی با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است.

دکتر بجنوردی،به پژوهشی تحت عنوان بررسی رحم اجاره در فقه و حقوق پرداخت.نتایج نشان داد اجاره رحم یکی از روشهای درمان ناباروری است که طی سالهای اخیر در ایران گسترش پیدا کرده است. زمانی که یکی از دو ‏طرف زوجین دچار مشکل باشد، ابتدا هر یک از آنان را که عامل اصلی ناباروری است تحت درمان قرار می­دهند و سپس بعد از ‏لقاح مصنوعی در آزمایشگاه و پس از گذشته سه روز، یعنی درست زمانی که جنین 6 تا 8 سلولی است آن را در رحم مادر ‏اجاره­ای می گذارند که به او “مادر اجاره­ای” یا “مادر میانجی” می گویند، او فردی است که نه ماه تمام در وجود خود از کودکی ‏نگهداری می­کند که فرزند خودش نیست‎.‎

صالحی (1391)، در پژوهشی به بررسی ماهیت حقوقی قراردادهای جایگزین پرداخت. نتایج نشان داد از لحاظ ماهیت، این قرارداد در قالب عقود معین مثل اجاره و عاریه توجیه پذیر نیست و بر اساس م. 11 ق.م می تواند مقبول واقع شود، مع الوصف مبرهن است که تمام آثار قرارداد بر اساس ارادة طرفین نمی تواند معین شود و بعضی از آثار قهری بر آن مترتب خواهد شد. مهم ترین این آثار، قرابت و نسب حاصل از قرارداد است که به صورت قهری و غیرارادی حاصل می شود. مضافاً بر این که این قرارداد بایستی علاوه بر شرایط عمومی قراردادها واجد شرایط خاصی باشد که تفصیل آن ها از حوصله این مقاله خارج است. النهایه این که اعتقاد به این امر که ماهیت قرارداد رحم جایگزین نوعی قرارداد خصوصی است، به معنای عدم استفاده از عقد صلح برای جانشینی در بارداری نیست.

حسینی (1390)، در پژوهشی به بررسی فقهی و حقوقی قرارداد رحم جایگزین پرداخت. نتایج نشان داد اين قرارداد به مانند هر عقد ديگري داراي آثاري مي باشد که عبارتند از: بحث تعيين نسب، محرميت، حضانت، رضاع، ارث و غيره؛ که موضوعات مرتبط با قرارداد رحم جايگزين و حتي مشروعيت و صحت آن مورد اختلاف نظر فقها و حتي حقوقدانان م يباشد که وجود اين تفاوت آراء از سويي و عدم وجود نص صريح و مدون قانوني پيرامون اين موضوع از سويي ديگر، ضرورت بررسي ابعاد مختلف اين موضوع توسط علما و انديشمندان اسلامي و صاحب نظران حقوقي و به تبع آنها مداخله قانونگذار به جهت تصويب قوانين مربوطه را به روشني اثبات مي نمايد.

رحمانی منشادی (1387)، پژوهشی با عنوان مشروعیت رحم جایگزین در اندیشه فقهی انجام داد. در مورد اصل جانشيني در بارداري با توجه به تصويب قانون نحوه اهداي جنين به زوجين نابارور و تاييد ان توسط شوراي نگهبان و نظر به اينكه اين عمل براي رفع مشكلات خانواده هاي علاقه مند به فرزند كه قادر نيستند به طور عادي و طبيعي صاحب فرزند شوند، مفيد مي باشد و موجب استحكام روابط خانوادگي و تداوم آن مي شود. همچنين اين عمل با اخلاق عمومي مغايرتي ندارد و موجب تزلزل نظام اجتماعي نيز نمي گردد، لذا مي توان گفت اين عمل از لحاظ شرعي و قانوني مجاز است.

علیزاده (1385)، به بررسی وضعیت فقهی و حقوقی استفاده از رحم جایگزین پرداخت. بنا به فتاوي و استدلالهاي فقهي اي كه دربارة جواز و عدم جواز جانشيني در بارد اري مطرح است، اين امكان براي قانونگذار ايران وجود دارد كه به جواز يا عدم جواز اين گونه جانشيني حكم كند ؛ بنابراين، بر پاية مباني نظام حقوقي ايران ، حكم به جواز استفاده از رحم جايگزين در صورتي كه داراي مقدّمات حرام نباشد، مي تواند امري باشد كه مغاير با موازين شرع به شمار نرود. علاوه بر آنكه اگر مادر جانشين، زني مجرّ د باشد و با ايجاد عقد نكاح غير دائم بين مرد صاحب اسپرم با زن ثالث (ماد ر جانشي ن) رابطة زناشويي برقرار شود، بين فتاوي فقها در جواز استفاده از رحم جايگزين ، يكنواختي ايجاد مي شود و زمينة قانونگذاري دربا رة حكم به جواز آن بيشتر فراهم مي گردد.

هذف اصلی :

1-آیا رحم اجاره ای در فقه اسلامی مورد قبول است؟

2-آیا در رحم اجاره ای آثار  بر وی جاری می شود؟

3-آیا دیدگاه فقها در رابطه با موضوع رحم اجاره ای با دیدگاه حقوقدانان در علم حقوق یکسان می باشد؟

4-آیا موضوع رحم اجاره ای با قوانین ایران سازگار است؟

1-به نظر می رسد رحم اجاره ای در فقه اسلامی مورد قبول می باشد .

پایان نامه بازدید : 220 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

 

2-1-2-حقوق کیفری ايران……………………………………………………………………………………. 16

2-1-3-تعریف جرم در لغت…………………………………………………………………………………… 16

2-1-4-مفهوم جرم در اصطلاح حقوقی…………………………………………………………………… 17

2-1-5-مفهوم جرم در جامعه شناسی……………………………………………………………………… 17

2-2-پیشینه قانونی جرم جعل مادی………………………………………………………………………… 21

2-2-1- پیشینه قانونی جرم جعل مادی قبل از انقلاب…………………………………………………. 22

2-2-2- پیشینه قانونی جرم جعل مادی بعد از انقلاب…………………………………………………. 22

2-3-مبانی جرم انگاری جعل مادی…………………………………………………………………………. 24

2-3-1-1-آسایش عمومی…………………………………………………………………………………….. 24

2-3-1-2- حفظ اعتماد عمومی……………………………………………………………………………… 26

2-4-منابع جرم جعل مادی…………………………………………………………………………………….. 26

2-4-1-قانون مجازات اسلامی……………………………………………………………………………….. 26

2-4-2-قانون ثبت اسناد……………………………………………………………………………………….. 31

2-4-3- قانون تشکیلات ، وظایف و انتخابات شورای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران    31

فصل سوم_ مشترکات جعل مادی…………………………………………………………………………………………… 34

3-1 – تغییر در سند…………………………………………………………………………………………….. 37

3-1-1-تغییر در سندی که باطل شده………………………………………………………………………. 38

3-1-2- تغییر در عکس و تصویر………………………………………………………………………….. 39

3-2- استناد (سندیت)…………………………………………………………………………………………… 40

3-2-1-جعل امضاء مقام رسمی روی  کاغذ سفید……………………………………………………… 40

3-2-2-تخریب بخشی از سند………………………………………………………………………………… 41

3-3- بر خلاف حقیقت…………………………………………………………………………………………… 43

3-3-1-طرق مختلف ظهور خلاف حقیقت در اسناد……………………………………………………. 44

3-3-2-بر خلاف حقیقت در اسناد الکترونیکی………………………………………………………….. 46

3-4-قابلیت انتساب به غیر…………………………………………………………………………………….. 47

3-4-2- آیا منتسب الیه سند بایستی وجود واقعی داشته باشد؟……………………………………. 51

3-4-3- تنظیم سند توسط شخص دیگر…………………………………………………………………… 52

3-5- اضرار……………………………………………………………………………………………………….. 53

3-5-1- مفهوم ضرر……………………………………………………………………………………………. 56

3-5-2-جایگا ه ضرر در عناصر جرم……………………………………………………………………… 56

3-5-3-مجنی علیه ضرر………………………………………………………………………………………. 57

فصل چهارم _ جعل نوشته…………………………………………………………………………………………………… 58

4-1-جعل اسناد خاص………………………………………………………………………………………….. 59

4-1-1-جعل اسناد خاص قانونی…………………………………………………………………………….. 59

4-1-1-1-جعل اسکناس……………………………………………………………………………………….. 59

4-1-1-1-1-جعل اسکناس داخلی………………………………………………………………………….. 60

4-1-1-2-جعل اسکناس خارجی…………………………………………………………………………….. 62

4-1-1-2-جعل تمبر…………………………………………………………………………………………….. 63

4-1-1-2-1-جعل تمبر رایج………………………………………………………………………………….. 66

4-1-1-2-2-جعل تمبر غیر رایج……………………………………………………………………………. 67

4-1-2-جعل اسناد خاص تبعی……………………………………………………………………………….. 69

4-2-جعل اسنادرسمی………………………………………………………………………………………….. 72

4-2-1- جعل اسنادرسمی عمومی دولتی…………………………………………………………………. 72

4-2-2- جعل اسنادرسمی عمومی غیر دولتی…………………………………………………………… 73

4-3-جعل اسناد عادی…………………………………………………………………………………………… 73

4  -3-1- سند عادی  لازم الاجرا…………………………………………………………………………….. 74

4-3-2- سند عادی  غیر لازم الاجرا………………………………………………………………………… 74

فصل پنجم:جعل نشانه ها……………………………………………………………………………………………………… 77

5-1-جعل علامت…………………………………………………………………………………………………. 78

5-1-1-جعل فیزیک علامت…………………………………………………………………………………… 78

5-1-2-جعل اثر علامت………………………………………………………………………………………… 80

5-2-جعل امضا…………………………………………………………………………………………………… 80

5-2-1- جعل  پاراف…………………………………………………………………………………………….. 80

5-2-2-جعل امضا به مفهوم خاص…………………………………………………………………………. 81

5-3-جعل مهر…………………………………………………………………………………………………….. 82

5-3-1-جعل فیزیک مهر………………………………………………………………………………………. 82

5-3-2-جعل اثر مهر……………………………………………………………………………………………. 84

5-4-جعل منگنه………………………………………………………………………………………………….. 85

5-4-1-جعل فیزیک منگنه……………………………………………………………………………………. 85

5-4-2-جعل اثر منگنه…………………………………………………………………………………………. 85

نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………….. 86

پیشنهادها و ارائه راهکارها………………………………………………………………………………………………….. 88

فهرست منابع…………………………………………………………………………………………………………………….. 89

Abstract……………………………………………………………………………………………………………………… 93

 

چکیده

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ در فصل سوم از باب دوم تحت عنوان جنحه و جنایت بر ضد آسایش عمومی مواد ۹۳ تا ۱۱۲ به جعل و تزویر در نوشته و سند اختصاص یافته بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی موضوع جعل و تزویر تحت عنوان ‘جرایم بر ضد آسایش عمومی’ در مواد ۲۰ تا ۳۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۲ این مواد با اصلاح جزیی از مواد قانون مجازات عمومی اقتباس شد و متعاقباً در سال ۱۳۷۵ و 1392 فصل پنجم قانون مجازات اسلامی از ماده ۵۲۳ تا ۵۴۲ به جرم جعل اختصاص یافت.جعل مادی به تغییرات ظاهری در یك سند با استفاده از روش های فیزیكی مانند برش یا تراش گویند. لازمه جعل مادی، انجام عمل مادی است به عبارت دیگر سند ابتدا به صورت واقعی در عالم خارج،وجود پیدا می كند.سپس بزهكار با عمل خود محتوا و مضمون یا امضای آن را تغییر می دهد و نتیجه عمل وی در سند باقی می ماند.تشخیص جعل مادی از طریق ارجاع امر به كارشناس صورت می گیرد اما گاه عمل جعل توسط افراد غیر حرفه ای به نحوی انجام می شود كه با كمی دقت قابل تشخیص می باشد.

 

واژگان کلیدی:جعل،مادی،سند،مهر،امضا،علامت.

 

مقدمه

          قبل از اينكه انسان پا به عرصه اجتماع بگذارد ، در هر كجا كه با تهديدي روبرو مي‌شده ، خود به دفاع از خود پرداخته و علاوه بر دفاع از خود ، به تناسب پيشرفت و رشد عقلاني خود ، در جهت پيشگيري از خطرات احتمالي آتي نيز برآمده است . بر فرض مثال ، پس از پناه بردن به بالاي درختان جهت در امان ماندن از شر حيوانات ، به غارها پناه برده و بعد از آن اقدام به احداث پناهگاه براي خود نموده است .

جوامع بشري هم از بدو تشكيل همواره در طول تاريخ با معضلات و تهديدهايي روبرو بوده است كه هم نظم و انضباط و بقاء جامعه و هم فرد فرد جامعه را تهديد نموده و موجب سلب آرامش و امنيت اجتماعي و اخلال در ادامه حيات اجتماعي و اقتصادي و … انسان گرديده است و از وقتي هم كه انسان پا به عرصه اجتماع گذاشته است ، تعرض به تماميت و حقوق فردي هر كدام از افراد جامعه ، تعرض به جامعه و امنيت و آسايش آن را به دنبال داشته است .

جوامع بشري در مقابل اين پديده هاي تهديد آميز و به منظور مقابله با آن، اقدام به وضع قواعد و مقرراتي مي‌نمايد كه در ادبيات امروزي قانون نام گرفته است.

قانون موضوعه حافظ منافع فردي و اجتماعي و امنيت و آسايش عمومي‌جامعه بوده و مورد قبول اكثريت افراد جامعه بوده و از مجموع عرف و عبادت و فرهنگ و اعتقادات مذهبي و ديني و … آنان نشات گرفته است و وضع چنين قواعد و مقررات به تنهايي براي نيل به اهداف جوامع بشري كافي نبوده چرا كه اقليتي از افراد جامعه بنا به منافع و مصالح شخصي خود كه با منافع ساير افراد جامعه و ارزش‌ها و هنجارهاي مورد قبول عامه اجتماع تعارض دارد ، اقدام به نقض مقررات موضوعه مي‌نمايند.

بنابراين جوامع بشري عكس العمل نشان داده و با اين اعمال مجرمانه به مبارزه و مقابله پرداخته اند و عكس العمل جوامع انساني به 2 شكل صورت ميگيرد :

الف ) روش سخت افزاري كه همان مقابله و سركوبگري است كه به منظور برقراري و ايجاد امنيت كه پديده ها و اعمال مجرمانه ضد اجتماعي آسايش مردم را سلب كرده اند توسط نهادهايي كه حسب مقررات داراي مسئوليت هستند اجرا مي‌شود .

ب ) روش نرم افزاري كه همان اقدامات پيشگيري كننده است كه در اين روش اقدام به شناسايي بسترهاي وقوع جرم و از بين بردن اين بسترها با توسل به شيوه هاي اصولي و منطقي مي‌شود كه كم هزينه نيز مي‌باشد .

اين دو روش نه تنها مغايرتي با هم ندارند ، بلكه مكمل همديگر هم هستند و امروز نهادهايي مثل دادگستري ، نيروي انتظامي‌و … عهده دار انجام اين وظايف هستند . گرچه از مقررات كيفري ايران عكس العمل ها جنبه سركوبگري به خود گرفته است ولي اقدامات پيشگري هم مد نظر بوده است . اخيراً در سياست‌هاي كيفري وضع قوانين كيفري جرم زدايي از قوانين و حذف عناوين كيفري غير موثر مورد توجه مي‌باشد .

تنظيم اسناد هويتي بنام تك تك افراد جامعه جهت شناسايي آنان و برقراري نظم و انضباط و امنيت اجتماعي به عنوان يك نياز به موازات پيشرفت جوامع انساني احساس و اقدام به اين امر شد . بنابراين تعرض به يك سند هويتي مثل شناسنامه نه تنها تعرض به حقوق صاحب آن و افراد ديگري كه قرباني اعمال بزهكارانه مي‌شوند محسوب مي‌شود ، بلكه به لحاظ سلب اعتماد و اطمينان و اخلال در نظم و آسايش عمومي‌جامعه ، اجتماع نيز از آن متضرر مي‌شود . پس جامعه با اقدامات سركوبگرانه و با وضع قوانين كيفري درصدد مبارزه بر آمده و در اين خصوص پيش بيني هاي لازم تا حدودي در قوانين كشور صورت گرفته است و با وجود وضع قوانين كيفري باز هم شاهد ارتكاب چنين جرائمي‌هستيم و به نظر مي‌رسد كه تنها مجازات كافي نبوده و توجه مضاعف به اقدامات پيشگيرانه و اتخاذ تدابير اصولي و علمي‌و منطقي را مي‌طلبد .

در جرم شناسي پيشگيري از وقع جرم به عنوان شاخه اي از جرم شناسي كاربردي مطرح است و موضوع آن تعيين موثرترين وسايل براي تامين و پيشگيري از جنايت در مقياس كل جامعه يا يك جمعيت محدودتر مانند شهر يا ناحيه اي از شهر و غيره بدون ارعاب عمومي‌بوسيله تهديد كيفري است[1].

پيشگيري وضعي از اشكال گوناگون پيشگيري مي‌باشد و منظور از آن عبارت است از اقدامات پيشگيرانه معطوف به اوضاع و احوالي كه جرائم ممكن است در آن وضع به وقوع بپيوندند يا به عبارتي پيشگيري شامل اقدامات غيركيفري است كه هدفشان جلوگيري از به فعل در آمدن انديشه مجرمانه يا تغيير دادن اوضاع و احوالي است كه يك سلسله جرائم مشابه در آن به وقوع پيوسته و يا ممكن است در آن اوضاع و احوال ارتكاب يابد[2] .

اين نوع پيشگيري هم در جعل اسناد و استفاده از سند مجعول و هم در جرائم عليه اموال كه هر دو جزء آماجهاي مادي محسوب مي‌شوند مي‌تواند موثر باشد و به عبارتي با اتخاذ تدابير پيشگيرانه وضعي ، مي‌توان از وقوع جعل در اسناد و همچنين بكارگيري سند مجعول و به دنبال آن وقوع انواع مختلف جرائم عليه اموال جلوگيري كرد .

يكي از اقداماتي كه در رابطه با پيشگيري وضعي جعل اسناد كه مقدمه اي براي وقوع جرائم شديدتر بعدي است مي‌توان مورد استفاده قرار داد ، در مرحله اول شناسائي بسترهاي وقوع جرم جعل اسناد است ، زمينه هايي مانند آسيب پذيري هاي اسناد و عدم استحكام آنها كه شيوه هاي مختلف جعل را براي تبهكاران ميسر ساخته و مي‌تواند به عنوان بستري مناسب براي جعل اسناد محسوب گردد . و در مرحله بعدي مي‌توان با تعيين روش ها و راه كارهاي بهره گيري مجرمين از اسناد جعلي در ارتكاب جرائم تمهيدات لازم را به عمل آورد و فرصت سوء استفاده از اسناد مجعول را از آن ها سلب نمود .

جعل اسناد و استفاده از سند مجعول عامل سلب اعتماد عمومي و نيز بسياري از ضررهاي مادي و معنوي است كه به اشخاص وارد مي‌شود به عنوان مثال جعل مدرك دانشگاهي يا پول يا اوراق بهادار باعث خدشه به حيثيت و اعتبار علمي دانشگاه و اقتصاد مملكت مي‌شود.مي‌توان گفت كه جعل عبارت است از: ساختن يا تغيير آگاهانه نوشته يا سند برخلاف حقيقت به ضرر ديگري. ساختن مهر يا امضاي اشخاص رسمي يا غير رسمي، خراشيدن، تراشيدن، قلم بردن، الحاق، محو، اثبات، سياه كردن يا دست بردن در تاريخ سند، الحاق نوشته‌اي به نوشته ديگر يا به كار بردن مهر ديگري بدون اجازه صاحب آن به قصد جا زدن آنها به عنوان اصل براي استفاده خود يا ديگري و به ضرر غير. براي آشنايي بهتر با جرم جعل به بررسي هر يك از مصاديق تعريف بالا مي‌پردازيم.

 

 

براي اينكه نوشته‌اي سند محسوب شود نيازي نيست تا از آن نوشته در دادگاه استفاده گردد بلكه بايد آن نوشته قابليت استناد داشته باشد. براي مثال شخصي به ديگري مبلغي وجه دستي مي‌دهد و در مقابل از او رسيد دريافت مي‌كند. اين نوشته اگر به امضاي طرف باشد، قابليت استناد دارد و سند محسوب مي‌شود. هر چند بين اين دو نفر اختلافي حاصل نشود و به مراجعه به دادگاه نيز نيازي نباشد و اين رسيد صرفاً براي يادآوري اخذ شده باشد.سند بر دو نوع است: الف-سند رسمي  ب- عادي. سند رسمي: نوشته‌اي است كه توسط مأمور دولت با رعايت تشريفات قانوني و در حدود صلاحيت مأمور تنظيم شده باشد مانند گذرنامه يا شناسنامه.سند عادی: چنانچه نوشته‌اي فاقد هر يك از اين شرايط باشد، در صورتي كه به امضاي طرف رسيده باشد سند عادي محسوب مي‌شود مانند چك، سفته و اجاره نامه‌هاي عادي. بايد توجه داشت كه صرف تايپ شدن يك نوشته يا نوشتن در سربرگ‌هاي دولتي موجب رسمي شدن سند نمي‌شود. براي مثال چك يك سند عادي محسوب مي‌گردد زيرا گر چه توسط بانك چاپ مي‌شود و در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد اما مفاد آن توسط مأمور دولت تنظيم نمي‌شود بلكه اين كار توسط صاحب حساب انجام و در پايان توسط او امضا مي‌شود. بنابراين چون چك يكي از شرايط تعريف سند رسمي را ندارد (توسط مأمور دولت تنظيم نمي‌شود)، سند عادي محسوب مي‌شود.در موارد جعل اسناد، جاعل مبادرت به ساختن يك نوشته يا سند اعم از رسمي يا عادي مي‌كند. مثلاً به ساختن يك شناسنامه، گواهينامه، گذرنامه،‌دانشنامه، اجاره نامه، وصيت‌نامه، قولنامه و مانند اينها دست مي‌زند.ساختن مهر يا امضاي اشخاص رسمي يا غير رسمي با توجه به روش‌هاي گوناگوني كه افراد در به دست گرفتن قلم دارند، هر شخص در قسمت‌هاي خاصي از حروف و كلمات به قلم فشار مي‌آورد و بر عكس، در قسمت‌هاي ديگر با ملايمت قلم را بر روي كاغذ حركت مي‌دهد. استفاده از قلم نزد افراد، مختلف است بنابراين هر چقدر هم كه جاعل حرفه‌اي باشد، معمولاً در تيرگي و روشني بخش‌هاي مختلف كلمات، بريدگي‌ها، انحراف‌ها، نقطه‌هاي آغاز و پايان كلمات و … و به طور كلي بين امضا و نوشته فرد جاعل با امضا و نوشته واقعي تفاوت وجود دارد كه اين امر توسط كارشناسان خط شناسی (اداره آگاهی نیروی انتظامی) مسلط تشخيص داده مي‌شود. پيشرفت‌هاي علمي نيز باعث شده كه امروزه با استفاده از علوم و تكنيك‌هاي پيشرفته و به خدمت گرفتن رايانه، تشخيص و تمييز امضا و نوشته مجعول (نوشته جعلي) از نوشته واقعي آسان شده است

در ارتباط با موضوعات مشابه رساله چندین مقاله و کتاب فارسی و  مقاله وکتاب عربی وجود دارد، که هر کدام به جهاتی به موضوع مورد نظر اشاره کرده اند. به این صورت که در مقالات فارسی با  موضوع بررسی جرم جعل مادی بیشتر به بیان کلیات مذکور در این رابطه پرداخته شده  و  منابع خارجی نیز موضوع را به نحو جامع بررسی نموده و از دید ما فضای بحث و بررسی بیشتری وجود دارد.

1-( مصلاتی، علیرضا؛ جعل و تزویر در حقوق كیفری ایران، تهران، انتشارات خط سوم، 1382، بدون نوبت چاپ):

اركان اين جرم عبارتند از: 1- قلب حقيقت كه ركن مادي اين جرم مي باشد. بايد قلب حقيقتي صورت گيرد تا عمل تحت شمول جعل قرار گيرد. اين عمل به راههاي گوناگوني صورت مي گيرد. 2 – ركن معنوي : اين جرم از جرائم عمدي مي باشد، پس نياز به قصد و سو نيت دارد ركن معنوي اين جرم شامل دو قسمت سو نيت عامل يعني قصد انجام عمل مادي جعل و سو نيت خاص به معني قصد ضرر رساندن به ديگري مي باشد. 3 – ركن ضرري: سومين ركن اين جرم ، ضرر مي باشد. عمل شخص جاعل بايد ضرري ايجاد كند تا بتوان او را مشمول عنوان جعل دانست و مجازات نمود. براي احراز اين ركن ، ضرر محتمل الوقوع ، كافي مي باشد و نيازي نيست كه ضرربالفعل و حتمي باشد. مبناي اين ركن رويه قضايي مي باشد و ذكري از آن در قانون صورت نگرفته است .در جرم جعل سه نوع ضرر مطرح مي باشد: الف) ضرر مادي. ب) ضرر معنوي. ج) ضرر اجتماعي يا عمومي.

جرم جعل از زمره جرایم مادی صرف نمی باشد بلکه نیازمند عنصر روانی است . برای تحقق عنصر روانی جرم جعل ، از یکسو باید قصد ساختن یا تغییر دادن احراز شود  که می شود سوء نیت عام و از سوی دیگر مرتکب باید قصد ایراد هر نوع ضرر اعم از مادی یا معنوی را به عنوان سوء نیت خاص را داشته باشد. باید به خاطر داشت که قصد انتفاع چه برای شخص جاعل و چه برای شخص ثالث اساساً ضرورتی ندارد. نیت مجرمانه باید در لحظه ارتکاب جعل وجود داشته باشد تا شرط تقارن عنصر مادی با عنصر روانی محقق شود .

3-(رضاییان،محمد جواد،مقاله جعل مادی ، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ،شماره 45،1388):

حقوقدانان ایرانی معمولا جرم جعل را به دو نوع جعل مادی و معنوی تقسیم بندی می کنند.جعل مادی به تغییرات ظاهری در یک سند با استفاده از روش های فیزیکی مانند برش یا تراش گویند. لازمه جعل مادی، انجام عمل مادی است به عبارت دیگر سند ابتدا به صورت واقعی در عالم خارج،وجود پیدا می کند.سپس بزهکار با عمل خود محتوا و مضمون یا امضای آن را تغییر می دهد و نتیجه عمل وی در سند باقی می ماند.تشخیص جعل مادی از طریق ارجاع امر به کارشناس صورت می گیرد اما گاه عمل جعل توسط افراد غیر حرفه ای به نحوی انجام می شود که با کمی دقت قابل تشخیص می باشد.

خراشيدن‌ و تراشيدن‌ هر دو با وسايلي‌ چون‌ تيغ‌ و چاقو انجام‌ مي‌شوند، يعني‌ اين‌كه‌ مرتكب‌ حروفي‌ را با كمك‌ اين‌ وسايل‌ از روي‌ نوشته‌ يا سند محو مي‌كند تفاوت‌ بين‌ اين‌2 مورد آن‌ است‌ كه‌ در خراشيدن‌ بخشي‌ از حروف‌ كلمه‌ و در تراشيدن‌ كل‌ كلمه‌ محومي‌شود. نمونة‌ حالت‌ تراشيدن‌ كل‌ كلمة‌ حسين‌ از روي‌ يك‌ نوشته‌ مثلاً از روي‌ وصيت‌نامه‌ است‌ به‌ اين‌ قصد كه‌ حسين‌ از جمع‌ موصي‌ لهم‌ خارج‌ شود در قلم‌ بردن‌ لزوماً چيزي‌ به‌ نوشته‌ يا سند اضافه‌ نمي‌شود بكار مرتكب‌ ممكن‌ است‌ بااستفاده‌ از قلم‌ بخش‌هايي‌ از يك‌ سند يا نوشته‌ را ناخوانا كرده‌ يا بر روي‌ آنها خط‌ بكشد. «قلم‌ بردن‌ عبارت‌ است‌ از تغيير و تبديل‌ دادن‌ حروف‌ و كلمات‌ با ارقام‌ موجود بدون‌اينكه‌ كلمه‌ يا رقم‌ جديد اضافه‌ شود مثل‌ تبديل‌  به‌ در اين‌ مورد چيزي‌ به‌ سند اضافه‌ مي‌شود مثلاً رقمي‌ در مقابل‌ چك‌ گذاشته‌ مي‌شود. منظور از محو كردن‌ پاك‌ كردن‌ بخش‌هايي‌ از نوشته‌ با وسايلي‌ مثل‌ مداد پاك‌ كن‌،لاك‌ غلط‌گيري‌، آب‌، مواد شيميايي‌ و نظاير آنهاست‌ و شامل‌ سوزاندن‌ و پاره‌ كردن‌ وبريدن‌ نمي‌شود منظور از سياه‌ كردن‌ سند، ناخوانا كردن‌ بخش‌هايي‌ از آن‌ با وسايلي‌ مثل‌ جوهرمركب‌، رنگ‌ و نظاير آنهاست‌. و واژة‌ اثبات‌ در برابر ابطال‌ قرار مي‌گيرد و به‌ عبارت‌ دیگر ‌اعتبار دادن‌ به‌ سندي‌ باطل‌ به‌ نحوي‌ از انحاء شامل‌ اثبات‌ مي‌گردد به‌ صورتي‌ كه‌ اگرگذرنامه‌ي‌ مهر ابطال‌ خورد، با محو آن‌ از آن‌ استفاده‌ شود.

 

4-( یزدانیان، محمد رضا، جرم جعل ،مجله دادرسی، شماره 19):

در متون فقهي از جعل وتزوير در نوشتجات استفاده از نوشته جعلي به طور اجمال بحث شده است. فقها معمولا در آخر مبحث محاربه به اين بحث اشاره كرده اند. شيخ طوسي ره در كتاب النهايه مينويسد كسي كه تصاحب در مال مردم با مكر و خدعه و تزوير در نوشته ها روا دارد مجازات و تأديب وي واجب است و بايد آنچه گرفته است. به طور كامل بازپس دهد و سزاوار است حاكم او را علني مجازات كند تا ديگران عبرت گرفته و در آینده گرد اينگونه اعمال نگردند.

5-( مکی عاملی،محمد بن جمال الدین، محمد ابن جمال الدين مكي عاملي ، 17300 ، الدروس الشرعيه في فقه الاماميه،جلد اول، دمشق: چاپ بيست و هفتم، سلسله الينابيع الفقهيه):

كسي كه تصاحب در مال مردم با مكر و خدعه و تزوير در نوشته ها روا دارد مجازات و تأديب وي واجب است و بايد آنچه گرفته است به طور كامل بازپس دهد و سزاوار است حاكم او را علني مجازات كند تا ديگران عبرت گرفته و در آينده گرد اينگونه اعمال نگردند .

1-آیا جرم جعل مادی از جرایم مادی صرف است؟

2-آیا مدعی جعل مادی باید تحقق ضرر را در دادگاه اثبات نماید؟

3-آیا کپی از کپی مجعول ،جعل مادی است؟

1- جرم جعل مادی از جرایم مادی صرف نیست.

2-مدعی ضرر باید تحقق ضرر را در دادگاه اثبات نماید.

3- کپی از کپی مجعول ،جعل مادی است.

اهداف تحقیق به شرح ذیل می باشد:

1-بررسی مفهوم و ارکان جرم جعل در حقوق کیفری ایران

2-شناخت علل فردی و اجتماعی گرایش به این جرم در جامعه

3-کمک به قضات جهت استفاده در  محاکم و دانشجویان و اساتید برای مطالعه

پایان نامه بازدید : 201 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

 

 

چکیده

تصرف غیرقانونی به عنوان یکی از تعدیات مأمورین دولت نسبت به وجوه و اموال دولتی و عمومی و شخصی در نظام تقنینی از اهمیت کیفری برخوردار بوده است. درعرصه ی تقنین قوانین به نوع خاصی از افراد و موضوعات، نظر ویژه ای مبذول و براساس وضعیت خاص آنها تبیین می شود. از جمله وضعیت کارکنان و کارمندان دولت که به واسطه ی ارتباط با حاکمیت از حمایتی ویژه برخوردار و بر مبناي اعتبار مكسوبه چنانچه از اين حمایت سوء استفاده و در راستای وظایف شغلی خود مرتکب تخلف شوند، به موجب قوانین مربوط به « تعدّیات مامورین دولت» قابل پیگرد و مجازاتند. نتایج تحقیق نشان داده است در کنار جرائمی چون ارتشاء و اختلاس می توان از جرم «تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی و عمومی» به عنوان یکی از بارزترین و شایعترین مصادیق در این خصوص نام برد که به واسطه آن، کارمندانی که بر حسب وظیفه شان وجوه و اموال دولتی یا عمومی به آنها سپرده حتي بدون قصد تملک، به نفع خود یا دیگری مورد استفاده ی غیر مجاز قرار دهند، به موجب قوانین موجود مستوجب تحمّل کیفر خواهند بود. به لحاظ فقد تخصص و آگاهي مرتکبین، افزایش تصدی گری دولتی، حجم زیاد قوانین و مقررات، ضعف ارزش­های اخلاقی، کمرنگ شدن قبح جرایم مزبورعلاوه برافزایش روز افزون تعداد مرتکبان، ناتوانی نهادهای مدیریتی و نظارتی را در کنترل این جرایم سبب شده است. بنابراين آموزش و تبیین مفاهیم آن ، تقویت نهادهای نظارتی و ارزشهای اخلاقی و دینی و شفاف سازی قوانین در کاهش جرم مؤثر خواهد بود.

 

کلید واژه ها :تصرف  غی قانونی، وجوه ، اموال ، عمومی.

 

انسان به لحاظ داشتن ویژگیهای خاص خود به عنوان موجودی دارای احتیاجات طبیعی و اجتماعی شامل علائق و خواسته های جسمی و روحی، ناگزیر از زندگی با افراد انسانی دیگر و در نتیجه تشکیل اجتماعات بشری است. در همین راستا افراد با جذب و درونی کردن ارزشهای حاکم بر گروه متشکله، به نوعی به کنترل خود می پردازند و به منظور دستیابی  به اهدافی که به تنهایی قادر به تامین آنها نیستند، حامی ایجاد نوعی قدرت بیشتر، به واسطه هم زیستی مسالمت آمیز می باشند.. لاجرم انسان، اجابت خواسته هایش را تنها در ظرف اجتماع می جوید که این زندگی اجتماعی بعد از پشت سر گذاشتن دوران ابتدایی با توجه به تکامل جوامع بشری در نقش های اجتماعی جلوه گر شده و بر همین اساس در دوره تکامل و انسجام، برای هر فرد وظایفی در نظر می گیرند و به منظور اجرای صحیح این وظایف، آنها را تحت کنترل و نظارت قرار می دهند. به عبارت دیگر با تقسیم وظایف، هر کس به انجام امری خاص می پردازد و از این رهگذر، گذران زندگی می کند. در همین راستا، برخی جایگاهها و موقعیتها ذاتاً مستعد و مهیّای آنند که صاحبان آنها را در ورود به عرصه ی فساد و تباهی یاری کنند. از جمله این موقعیت ها که می توان از آن به عنوان یکی از «آستانه های ورود» به عرصه ی ارتکاب جرم نام برد، «اشتغال به مشاغل دولتی» و تکیه و پشت گرمی به اعطای عالیترین نوع قدرت و اختیار از سوی دولت به کارمندان است که موجب می شود متاسفانه برخی از آنان برای رسیدن به اهداف و خواسته های شخصی خویش از آن قدرت و اختیار اعطایی، سوء استفاده کنند. نتیجه آنکه: اعطای چنین اختیاراتی به آنان، اگر بدون نظارت و کنترل لازم بر عملکردشان همراه باشد، موجبات اشاعه و گسترش تخلف را در دستگاههای اداری فراهم می آورد و کم کم این پدیده در سطوح مختلف جامعه نیز رسوخ و زیانهای فراوان و جبران ناپذیری را به دولت و امکانات ملی وارد می کند. لذا قوای مقننه بسیاری از کشورها به هنگام وضع قوانین، به منظور جلوگیری از ارتکاب و همچنین برخورد با سوء استفاده کارمندان دولت از جایگاه شغلی و پایگاه حکومتی خود، برای آنان محدودیتهایی قائل می شوند. قانونگذار ایران نیز نه تنها از این امر غافل نبوده و در برخورد با این گونه سوء استفاده ها، قوانینی را به تصویب رسانده ، بلکه نظر خاص و به نوع ویژه ای از سوء استفاده کارمندان دولت از جایگاه شغلی داشته و با اعتقاد به اهمیت اموال و وجوه دولتی و عمومی، هر گونه تصرف و استفاده غیر مجاز از آنها را حتی بدون قصد مجرمانه در قالب جرم «تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی و عمومی» قرار داده و با اعتقاد به ارتکاب خیانت توسط مامورین دولتی نسبت به وجوه و اموال مورد نظر در سالهای 1304، 1362 و نهایتا در سال 1375 به ترتیب مواد (152-153) ، (76) و (598) از قانون مجازات اسلامی را به جرم مذکور اختصاص داده است که بر مبنای آن، کارمندان دولت از تصرف و یا استفاده غیر مجاز از وجوه و اموال موصوف، منع و در صورت ارتکاب، به واسطه ی تعرض به آسایش عمومی، مستحق و مستوجب مجازات شناخته شده اند.

 

 

:1بيان مسأله

پایان نامه بازدید : 130 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

گفتار دوم-تعریف جرم در اصطلاح…………………………………………………………………. 17

گفتار اول- تعریف تصرف در لغت…………………………………………………………………. 23

گفتار سوم- تعریف تصرف در اصطلاح…………………………………………………………… 24

گفتار چهارم -تعریف تصرف در حقوق…………………………………………………………….23

مبحث سوم-تعریف جرم تصرف غیرقانونی……………………………………………………… 25

گفتار سوم-مفهوم حقوقی اختلاس…………………………………………………………………. 28

مبحث پنجم-اختلاس اموال عمومی…………………………………………………………………. 30

گفتار دوم: اختلاس از شرکتهاى سهامى غیر دولتى…………………………………………….. 36

مبحث نهم-اموال متعلق به اشخاص…………………………………………………………………. 41

فصل  سوم : عناصر، شرایط ، مرتکب  و مجازات……………………………………………… 45

مبحث اول- عناصر ارتکابی جرم تصرف غیرقانونی در وجوه و اموال دولتی…………. 46

گفتار دوم- عنصر مادي جرم تصرف غیرقانونی در وجوه و اموال دولتی………………. 56

گفتار چهارم-مسوولیت کارکنان دولت…………………………………………………………….. 76

مبحث دوم-تطبیق جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی با مواد عمومی

گفتار اول-شرکت در جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی…………………. 81

گفتار دوم- معاونت در جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی………………. 83

گفتار سوم- تعدد جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی………………………. 85

گفتار پنجم-تعویق صدور حکم جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی…… 90

گفتار ششم-تخفیف مجازات در جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی…….96

گفتار هشتم- مرور زمان جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی……………… 95

گفتار نهم- تسبیب و مباشرت در جرم سرقت…………………………………………………….. 97

گفتار دهم-مجازات جرم تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی…………………….. 98

گفتار  یازدهم- مرجع رسیدگی به جرایم تصرف غیر قانونی………………………………… 99

فصل چهارم-نتیجه گیری و پیشنهادات……………………………………………………………… 102

 

چکیده

تصرف غیرقانونی به عنوان یکی از تعدیات مأمورین دولت نسبت به وجوه و اموال دولتی و عمومی در نظام تقنینی از اهمیت و اولویت کیفری برخوردار بوده که در زمره حقوق کیفری اختصاصی از مباحث جرائم علیه اموال و مالکیت مي باشد. درعرصه ی تقنین قوانین به نوع خاصی از افراد و موضوعات، نظر ویژه ای مبذول و براساس وضعیت خاص آنها تبیین می شود. از جمله وضعیت کارکنان و کارمندان دولت که به واسطه ی ارتباط با حاکمیت از حمایتی ویژه برخوردار و بر مبناي اعتبار مكسوبه چنانچه از اين حمایت سوء استفاده و در راستای وظایف شغلی خود مرتکب تخلف شوند، به موجب قوانین مربوط به « تعدّیات مامورین دولت» قابل پیگرد و مجازاتند. نتایج تحقیق نشان می دهد در کنار جرائمی چون ارتشاء و اختلاس می توان از جرم «تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی و عمومی» به عنوان یکی از بارزترین و شایعترین مصادیق در این خصوص نام برد که به واسطه آن، کارمندانی که بر حسب وظیفه شان وجوه و اموال دولتی یا عمومی به آنها سپرده حتي بدون قصد تملک، به نفع خود یا دیگری مورد استفاده ی غیر مجاز قرار دهند، به موجب قوانین موجود مستوجب تحمّل کیفر خواهند بود. عليهذا به لحاظ فقد تخصص و آگاهي مرتکبین، افزایش تصدی گری دولتی، حجم زیاد قوانین و مقررات، ضعف ارزش­های اخلاقی، کمرنگ شدن قبح جرایم مزبورعلاوه برافزایش روز افزون تعداد مرتکبان، ناتوانی نهادهای مدیریتی و نظارتی را در کنترل این جرایم سبب شده است. بنابراين آموزش و تبیین مفاهیم آن ، تقویت نهادهای نظارتی و ارزشهای اخلاقی و دینی و شفاف سازی قوانین در کاهش جرم مؤثر خواهد بود.

 

کلید واژه ها :تصرف ، وجوه ، اموال ، عمومی، قانون مجازات.

 

مقدمه

انسان به لحاظ داشتن ویژگیهای خاص خود به عنوان موجودی دارای احتیاجات طبیعی و اجتماعی شامل علائق و خواسته های جسمی و روحی، ناگزیر از زندگی با افراد انسانی دیگر و در نتیجه تشکیل اجتماعات بشری است. در همین راستا افراد با جذب و درونی کردن ارزشهای حاکم بر گروه متشکله، به نوعی به کنترل خود می پردازند و به منظور دستیابی  به اهدافی که به تنهایی قادر به تامین آنها نیستند، حامی ایجاد نوعی قدرت بیشتر، به واسطه هم زیستی مسالمت آمیز می باشند.. لاجرم انسان، اجابت خواسته هایش را تنها در ظرف اجتماع می جوید که این زندگی اجتماعی بعد از پشت سر گذاشتن دوران ابتدایی با توجه به تکامل جوامع بشری در نقش های اجتماعی جلوه گر شده و بر همین اساس در دوره تکامل و انسجام، برای هر فرد وظایفی در نظر می گیرند و به منظور اجرای صحیح این وظایف، آنها را تحت کنترل و نظارت قرار می دهند. به عبارت دیگر با تقسیم وظایف، هر کس به انجام امری خاص می پردازد و از این رهگذر، گذران زندگی می کند. در همین راستا، برخی جایگاهها و موقعیتها ذاتاً مستعد و مهیّای آنند که صاحبان آنها را در ورود به عرصه ی فساد و تباهی یاری کنند. از جمله این موقعیت ها که می توان از آن به عنوان یکی از «آستانه های ورود» به عرصه ی ارتکاب جرم نام برد، «اشتغال به مشاغل دولتی» و تکیه و پشت گرمی به اعطای عالیترین نوع قدرت و اختیار از سوی دولت به کارمندان است که موجب می شود متاسفانه برخی از آنان برای رسیدن به اهداف و خواسته های شخصی خویش از آن قدرت و اختیار اعطایی، سوء استفاده کنند. نتیجه آنکه: اعطای چنین اختیاراتی به آنان، اگر بدون نظارت و کنترل لازم بر عملکردشان همراه باشد، موجبات اشاعه و گسترش تخلف را در دستگاههای اداری فراهم می آورد و کم کم این پدیده در سطوح مختلف جامعه نیز رسوخ و زیانهای فراوان و جبران ناپذیری را به دولت و امکانات ملی وارد می کند. لذا قوای مقننه بسیاری از کشورها به هنگام وضع قوانین، به منظور جلوگیری از ارتکاب و همچنین برخورد با سوء استفاده کارمندان دولت از جایگاه شغلی و پایگاه حکومتی خود، برای آنان محدودیتهایی قائل می شوند. قانونگذار ایران نیز نه تنها از این امر غافل نبوده و در برخورد با این گونه سوء استفاده ها، قوانینی را به تصویب رسانده ، بلکه نظر خاص و به نوع ویژه ای از سوء استفاده کارمندان دولت از جایگاه شغلی داشته و با اعتقاد به اهمیت اموال و وجوه دولتی و عمومی، هر گونه تصرف و استفاده غیر مجاز از آنها را حتی بدون قصد مجرمانه در قالب جرم «تصرف غیر قانونی در وجوه و اموال دولتی و عمومی» قرار داده و با اعتقاد به ارتکاب خیانت توسط مامورین دولتی نسبت به وجوه و اموال مورد نظر در سالهای 1304، 1362 و نهایتا در سال 1375 به ترتیب مواد (152-153) ، (76) و (598) از قانون مجازات اسلامی را به جرم مذکور اختصاص داده است که بر مبنای آن، کارمندان دولت از تصرف و یا استفاده غیر مجاز از وجوه و اموال موصوف، منع و در صورت ارتکاب، به واسطه ی تعرض به آسایش عمومی، مستحق و مستوجب مجازات شناخته شده اند.

 

 

با تشکیل جوامع انسانی،روابط اجتماعی و روابط متقابل بین افراد به وجود آمده و روز به روز گسترده وپیچیده­تر می­شود، از خلال جامعه قدرت ظاهر می­شود و این قدرت به وسیله دولتمردان اعمال می­گردد. با تشکیل دولتها در جوامع انسانی بالاترین نوع قدرت و اعمال حاکمیت به دست دولت می­افتد و دولت به عنوان بزرگترین شخصیت حقوقی در سطح یک کشور، علاوه بر اعمال قدرت با در اختیار داشتن وسایل و ابزارهایی که در سلطه دارد برافراد جامعه تاثیر می­گذارد و متولی اختیارات بر اموال و وجوه دولتی و عمومی می­شود.افراد نیز با ورود به مشاغل دولتی، به عنوان مأمورین و کارمندان آن علاوه بر استفاده از تمایزهای قدرت برتر، امکان رسیدن به انگیزه ها و مقاصد شخصی برای برخی از ایشان فراهم می­شود. سوءاستفاده مذکور به عنوان تعدیات مأمورین دولت اعم است از: اختلاس،تصرف غیرقانونی در وجوه و اموال دولتی، ارتشاء ، جعل و استفاده از سند مجعول دولتی، وصول درآمدها بدون مجوز قانونی و هزینه کرد اعتبارات خلاف قانون می باشد.نگاه به بزه تصرف غیرقانونی در وجوه و اموال دولتی از منظر برخی از حقوق­دانان به عنوان مصداق و از عناوین خیانت در امانت طبقه­بندی و بحث شده است .از منظر برخی دیگر این جرم از مهمترین جرائم مالی برضدآسایش عمومی می­باشدو برخی نیز آن را فصلی از عنوان اختلاس می­دانند که به نظر می­رسد ایشان به تبعیت از  ماده 152 قانون مجازات عمومی مصوب 1304 به این دیدگاه رسیده­اند.

پایان نامه بازدید : 171 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

واژگان کلیدی: شهرداری،مسوولیت،مدنی،شهر،جاده،حکومت.

 

 

مقدمه

از حکومتهای شاهنشاهی پیش از اسلام گرفته تا حکومتهای اسلامی خلفا و سپس خلفا و سپس سلسله هایی که خوش نام ترین آنها صفویان بوده اند، مردم را رعایا می نامیدند. و باز هم به همین دلیل که آنها را فاقد ادراک و شعور تصور می کردند، هیچگونه حقی برای آنها قائل نشده و تنها موقع دریافت مالیات و یا بروز جنگ و خدمت سربازی اجباری به حساب می آوردند و در غیر این موارد، این مردم زجر کشیده نه تنها از هیچ حقوقی برخوردار نبودند بلکه دیده هم نمی شدند.

حکومتهای خودکامه تنها منافع و حقوق خویش را می نگریستند و لازمه رسیدن به این منافع نفی هر گونه حق برای ملت بود. منافع حکام، تکالیفی را به دوش ملت تحمیل می کرد و بدین ترتیب ظلمی دوچندان بر گرده مردم این مرز و بوم وارد می آورد. افرادی بدون هیچ گونه حقوق و با وظایفی کمرشکن.

آری در عمل، شاه یا خلیفه هیچ مسئولیتی ندارد ولی نظراً شاه و خلیفه مسئول است.[1]

حال بعد از گذر زمان، و تجربه مفید احترام متقابل رعایا و حکام، و خصلت انسان در زندگی قانونی شهری و پذیرش این امر در دنیای حاضر که فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج پیدا نموده باید دید چگونه می توان بین دو مصلحت حفظ شان و جایگاه نهاد عمومی و برداشتن موانع توسعه خدمات شهرداری به عنوان نهادی که مبنای تشکیل آن همانا ترتیب امور شهری جهت تامین رفاه و حل مشکلات شهروندان در زندگی شهری که محل عبور و مرور و سهولت در انجام آن یکی از خدمات مذکور می باشد و نیز اینکه حقوق خصوصی همه افراد محترم بوده و هیچ زیانی نباید بدون جبران بماند را جمع کرد؛ بدون آنکه یکی از ایندو را نادیده بگیریم یا تا حد زیادی کفه ترازو را به نفع دیگری سنگین نماییم.

در ایران مطابق ماده 1 قانون شهرداری مصوب 1334 در هر نقطه که پنج هزار نفر جمعیت داشته باشد شهرداری تشکیل می شود و نیز وفق تبصره یک ماده فوق الذکر و مقررات دیگر[3] در چند نقطه نزدیک به هم نیز می توان یک شهرداری تاسیس کرد. و باز امکان دارد در فصولی از سال، در مناطقی شهرداری تشکیل داد. و شهرداری در ایران بیشتر یک سازمان محلی است تا حکومت محلی.

اما در خصوص تشکیلات اداری شهرداری در وضعیت فعل یو با توجه به مقررات کنونی ایران باید گفت، مطابق مواد 45 و 55 قانون شهرداریها وظایف شورای شهر و شهرداری که فی الواقع دو قسمت اصلی تشکیل دهنده سازمان شهرداری می باشند، مشخص شده است با این توضیح که شورای شهر در حقیقت به مثابه قوه مقننه تشکیلات شهرداری به عنوان یک حکومت یا به عبارت بهتر سازمان محلی عمل کرده و اداره شهرداری، قوه اجرایی آن می باشد.

با مداقه و دقت نظر در قوانین و مقررات جاری ملاحظه می گردد که طیف وسیع و گسترده ای از وظایف و اختیارات به عهده شهرداری گذارده شده بحدی که این نهاد را بصورت یکی از کاربردی ترین نهادهای عمومی درآورده است. گستردگی وظایف و اختیارات مذکور به اندازه ای است که می توان گفت شهرداری قبل از تولد شهروندان تا بعد از فوت آنها دارای تکالیف و اختیاراتی نسبت به شهروندان و اداره شهر می باشد. وظایف و اختیارات مزبور در ماده 55 قانون شهرداری و سایر مقررات جاری احصاء گردیده بطوری که می توان وظایف شهرداری را به دو صورت تقسیم کرد:

  • وظایف و اختیارات کلی شهرداری از قبیل اجرای قوانین و مقررات موضوعه به مفهوم کلی، اجرای مصوبات شورای شهر، اجرای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری.

 

با توجه به حقوق شهروندی، و اینکه شهرها منشا پیشرفت جوامع بشری در طی قرون متمادی بوده اند، تنوع مهارتها و فرهنگها در شهرها، رشد اقتصادی، تولید و فرصتهای مناسب ایجاد کرده اند و از این طریق عرصه نوینی را در جهت انتخاب های گوناگون مردم گشوده اند. مراکز شهری با مصرف بی رویه انرژی و انتشار گازهای سمی ناشی از آن، به انحطاط کشیده می شوند. عبور و مرور اتومبیل در شهرها درصد بالایی از این آلودگی را به بار آورده است. ترافیک شهری در شهرهای جهان سوم به جای اینکه به آنها خدمت کند آنها را به سوی نابودی می برد.

 

    1. به نظر می رسد شهرداری در قبال شخص یا اشخاص محدود و همچنین اشخاص غیرمعین در صورت تقصیر، مسئول جبران خسارت باشد.
پایان نامه بازدید : 159 جمعه 23 تیر 1396 نظرات (0)

1-2-7 علل تصویب قانون جرائم رایانه ای با وجود قانون مجازات اسلامی…………………….17

2-1-1-2  ماده 68 قانون تجارت الكترونيك …………………………………………………………….23

2-1-1-3 ماده 131 قانون مجازات نيروهاي مسلح …………………………………………………….23

2-1-2-2 عنصر قانوني جعل در ساير قوانين …………………………………………………………..26

2-2-2-2-الف ورود، تغيير، محو و توقف داده پيام …………………………………………………….34

2-2-2-2-ج استفاده از وسايل كاربردي سيستمهاي رمزنگاري توليد امضاء بدون

2-2-2-2-د توليد امضاي فاقد سابقه ثبت در فهرست دفاترالكترونيك……………………………………35

2-2-2-2-ه عدم انطباق وسايل كاربردي سيستمهاي رمزنگاري توليد امضاء با نام دارنده در

2-2-4 ركن مادي جرم جعل سنتی …………………………………………………………………… …40

2-2-4-1-الف مفهوم نوشته و سند …………………………………………………………………… …41

2-2-4-2-الف رفتار مجرمانه جعل مادي به نحو كلي …………………………………………… .45

2-2-4-2-ب رفتار مجرمانه جعل مادي به نحو جزيي …………………………………………… .46

2-2-4-3 رفتار مجرمانه جعل معنوي ………………………………………………………………… .49

2-2-4-4 شرايط رفتار مجرمانه جعل و تزوير …………………………………………………….. 51

2-3-2 ركن معنوي جرم در قانون تجارت الكترونيك ……………………………………………. 55

2-3-3 ركن معنوي جرم در قانون مجازات نيروهاي مسلح ……………………………………… 57

3-2-2-1: تعدد وتکرار در جعل رایانه ای…………………………………………………………… .67

3-2-2-2 تعدد وتکرار در جعل سنتی ………………………………………………………………. .68

3-3-1 جرم استفاده از داده ها یا کارت حافظه یا تراشه رایانه ای…………………………………..70

3-3-1-1 شرايط تحقق جرم استفاده از داده ها یا کارت حافظه یا تراشه رایانه ای …………….70

3-3-4 سوء استفاده از برخي اشياي اعتباري …………………………………………………………….87

 

چكيده

امروزه در نظام قانونگذاری کیفری ایران با دو نوع جعل روبرو هستیم،جعل سنتی و دیگری جعل رایانه ای است.جعل رایانه ای همانند دیگر جرایم رایانه ای زاییده انقلاب فناوری اطلاعات و در واقع به منصه ظهور رسیدن رایانه و فضای سایبر می باشد.اگرچه در جعل سنتی ممکن است با استفاده از رایانه موجبات تحقق این جرم فراهم گردد،ولی مراد از استفاده از رایانه در جعل رایانه ای در واقع جعل داده های رایانه ای و ورود به فضای مجازی می باشد.در ظاهر ممکن است اینگونه تصور شود که تفاوتی میان این دو نوع جعل وجود ندارد و در ماهیت یکی هستند وهردو یک هدف را تامین می کنند.ولی تفاوت عمده میان جعل رایانه ای وسنتی در عنصر مادی آنها وجود داشته وهمچنین در نحوه وقوع آن می باشد.همچنین ویژگی های خاص جرائم رایانه ای قانونگذار را  ملزم به وضع قوانین جدید در این خصوص نموده است.با توجه به نو ظهور بودن بزه جعل رایانه ای در نظام حقوقی ایران لازم است که این جرم همانند سایر جرائم سایبری مورد تحلیل وبررسی قرار گیرد.

واژگان كليدي:


جرم جعل در حقوق جزاي امروز، از جمله جرايم خطرناك است كه در اكثر موارد منجر به بردن اموال ديگري مي‌شود اما از آن جايي كه آسايش و رفاه عمومي را در سطح وسيعي خدشه‌دار مي‌سازد آن را به عنوان يكي از جرائم عليه آسايش عمومي برشمرده‌اند.

جرم جعل همچون بسياري از پديده‌هاي انساني متأثر از پيشرفت علوم و دستاوردهاي جديد بشري متحول گشته و مصاديقي چون تراشيدن، محو، خراشيدن، الحاق، غيره جاي خود را به مفاهيم جديدي چون تغيير يا ايجاد، محو يا متوقف نمودن داده‌ها، داده است. فناوريهاي جديد براحتي در دسترس عموم قرار گرفته و افراد با داشتن كمي مهارت در اين زمينه مي‌توانند سندي را عينا تشبيه سازي نمايند به گونه‌اي كه تنها با مراجعه به مرجع صادر كننده‌ي اين اسناد مي‌توان از صحت و سقم آن علم حاصل نمود. تا اين مرحله از جعل، اركان جعل كلاسيك تغييري نيافته با ظهور رايانه‌ها و اهميت يافتن اسناد الكترونيكي در زندگي مدرن امروز و تاثيرات زيانباري كه دست بردن در اين اسناد به دنبال داشت موجب گرديد تا رايانه‌ها از ابزاري ساده جهت ارتكاب جرم به ايجاد فضايي جهت ارتكاب جرائم سايبري تبديل گردد و اين امر لزوم برخورد كيفري را در اين خصوص نمايان ساخت اين در حالي است كه قوانين موجود در خصوص جعل سنتي پاسخگوي اين گونه جرائم نبود لذا قوانيني در اين خصوص به تصويب رسيد از جمله 3 قانون جرائم رايانه‌اي تجارت الكترونيكي و قانون مجازات جرائم نيروهاي مسلح كه بوسيله آنها قانون‌گذار به جرم انگاري در خصوص جعل رايانه‌اي پرداخته است.

با توجه به جديد بودن قوانين مذكور تحقيقات گسترده‌اي در قالب كتب و پايان‌نامه‌هاي علمي به چشم نمي‌خورد همين امر سبب ايجاد دغدغه راجع تبعات قانون‌گذاري و امكان افزايش اقدامات تاميني يا پيشگيرانه در خصوص جرائم سايبري و نيز تاثيرات قوانين مصوب بر ارتكاب جرم گشته است.

اين تحقيق سعي دارد به سئوالاتي از اين دست پاسخ دهد كه ماهيت جرم جعل رايانه‌اي چيست؟ اركان متشكله‌ي اين جرم كدامند و اين نوع از جعل چه تفاوت و تشابهي با نوع سنتي‌اش داشته و با مقايسه اين دو نوع جرم به ويژگي‌ها، فوايد و معايب قوانين موجود و اقدامات قانون گذار و ارائه راههاي بهبود وضعيت كنوني پرداخته شده است در اين پايان نامه تلاش مي‌گردد با بررسي هر 2 جعل چه از نوع سنتي و رايانه‌اي و قوانين موجود از تشتت آراء كاسته و در بهبود تفسير قوانين كمك موثري نمايد.

تحقيق پيش رو در سه فصل تنظيم شده كه فصل اول آن شامل كليات، مفاهيم و تعاريف، فصل دوم آن در خصوص مقايسه اركان جعل رايانه اي وسنتي بوده و فصل سوم به مجازات و ساير مشركات اين دو جعل خواهد پرداخت و در نهايت با ارائه نتيجه‌گيري به سئوالات پيشرو پاسخ داده خواهد شد.

 

کلیات

 

کلیات

به موجب ماده 2 قانون مجازات اسلامي «جرم هر فعل يا ترك فعلي است كه در قانون براي آن مجازات تعيين شده باشد»

 

از اين رود با در نظر گرفتن مفهوم فضاي تبادل اطلاعات و ديدگاه موسع قانون گذار، جرم رايانه‌اي، هر فعل يا ترك فعل است «در» يا «از طريق» يا به «كمك» رايانه يا از طريق اتصال به اينترنت، به طور مستقيم يا غير مستقيم رخ مي‌دهد و در قانون براي آن مجازات تعيين شده است. بنابراين مي‌توان گفت هر فعل يا ترك فعلي كه به وسيله رايانه يا با اخلال يا نفوذ در سامانه‌هاي رايانه‌آي صورت پذيرد و به موجب قانون براي آن مجازات تعيين شده باشد جرم رايانه‌اي است.

 

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 1,532
  • بازدید کلی : 14,178